سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خیری در زندگانی نیست مگر برای دو کس : دانشمندی پیروی شده یا شنونده ای فراگیرنده . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» شب قدر

مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث نهم)

شب قدر
از امور مهم در ماه رمضان شب قدر است . شبى که از هزار ماه بهتر مى باشد. روایاتى داریم مبنى بر این که از هزار ماه جهاد بهتر، و از سلطنت هزار ماه بهتر، و عبادت آن بهتر از عبادت هزار ماه مى باشد. و خلاصه شب شریفى است که روزى بندگان ، اجلهاى آنان و سایر امور مردم از خوب و بد در آن مقدر مى گردد. شبى که قرآن در آن نازل شد. شبى که به نص قرآن مبارک است . در روایات اهل بیت آمده است :
((فرشتگان در شب قدر فرود آمده و در زمین پخش مى شوند، بر مجالس مؤ منین گذشته ، بر آنان سلام مى کنند و براى دعاهاى آنها ((آمین )) مى گویند، تا آنگاه که سپیده دم طلوع کند.)) و ((در این شب دعاى کسى رد نمى شود مگر دعاى عاق والدین ، قطع کننده رحم نزدیک ، کسى که شراب بنوشد و کسى که دشمنى مؤ منى در دلش باشد.))

 در ((اقبال )) از ((کنز المواقیت )) از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است که فرمودند: ((موسى عرض کرد: خداى من ! نزدیک شدن به تو را خواهانم ، فرمود: نزدیکى من از آن کسى است که شب قدر بیدار شود. عرض کرد: خداى من رحمت تو را مى خواهم ، فرمود: رحمت من از آن کسى است که در شب قدر به فقیرها رحم کند، عرض کرد: خداى من ! جواز عبور از صراط را خواهانم ، فرمود: آن براى کسى است که در شب قدر صدقه اى بدهد، عرض کرد: خداى من ! از درختان بهشتى مى خواهم ، فرمود: این مال کسى است که در شب قدر سبحان الله بگوید، عرض کرد: خداى من ! تو را مى خواهم ؛ فرمود: رضایت من از آنکسى است که دو رکعت نماز در شب قدر بخواند.))

 و از همین کتاب از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است که فرمودند: ((درهاى آسمانها در شب قدر باز مى شود. بنابراین بنده اى در آن نماز نمى خواند، مگر اینکه خداوند متعال در مقابل هر سجده اى درختى در بهشت براى او مى نویسد که اگر سواره ، صد سال در سایه آن حرکت کند به انتهاى سایه اش نمى رسد؛ و در مقابل هر رکعت خانه اى از در و یاقوت و زبرجد و مروارید، و در مقابل هر آیه اى تاجى از تاجهاى بهشت ، و در مقابل هر ((سبحان الله گفتن )) پرنده اى از پرندگان بهشت ، و در مقابل هر نشستن درجه اى از درجات بهشت ، و در مقابل هر تشهدى بالا خانه اى از بالا خانه هاى بهشت ، و در مقابل هر سلام دادن ، لباسى از لباسهاى بهشت براى او مى نویسد. و آنگاه که سپیده صبح بدمد، خداوند از دختران پستان برآمده ماءنوس و کنیزان خوش اخلاق و خدمتکارانى جاویدان ، و بهترین پرندگان ، و بوهاى خوش ، و نعمتهاى خوب و تحفه ها و هدایا و خلعتها و کرامتها، و آنچه نفس میل دارد و دیدگان از آن لذت مى برد به او عنایت مى فرماید، و شما در آن جاوید هستید.))
مراتب شب قدر
از بعضى از روایات برمى آید که شب قدر مراتبى دارد. و شب قدرى که در قرآن آمده است ، شب قدرى است که آخرین مراحل مشیت الهى در آن صورت گرفته و پس از آن تغییر و تبدیلى انجام نمى شود. و نیز از بعضى روایات برمى آید که شب نیمه شعبان و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان از شبهاى قدر بوده و شب آخر برترین آنهاست که شب ((جهنى )) نامیده مى شود. و همین شب است که مقدرات در آن تغییر مى کند. و با احتمال قوى شب بیست و هفتم ماه رمضان نیز از شبهاى قدر است . و کسى که مى خواهد احتیاط کند باید در تمام این پنج شب اعمال شب قدر را انجام دهد. و چون این قول از لحاظ مضمون و سند برتر از دیگر اقوال بود، بهمین جهت سایر اقوال را ذکر نکردیم .
آمادگى براى این شب و دعا براى توفیق در آن
سزاوار است کسى که دین و نص روشن قرآن و روایات پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و آل معصوم او (علیهم السلام ) دارد، تمام سعى خود را جهت آمادگى براى اعمال این شب بکار گیرد. از کارهایى که در طول سال مى تواند انجام دهد، دعا جهت توفیق در این شب مى باشد و این که بتواند در این شب ، محبوبترین و پسندیده ترین کارها نزد خدا را انجام داده و خداوند این شب را براى او بهتر از هزار ماه قرار داده ، و اعمال این شب را باین شکل از او قبول نموده و آن را با بالاترین درجات براى او ثبت ، و تا روز دیدار او آن را بپروراند؛ در این شب ، نام او در گروه مقربین نوشته ، و شناخت ، محبت ، نزدیکى ، پناه ، رضایت و خیر خود همراه با عافیتش را نصیب او گردانیده ، و بگونه اى از او راضى شود که خشمى بعد از آن نبوده ، و پیامبر و امامان بخصوص امام زمانش (علیه السلام ) از او راضى شده ، و او را با آنان در مجلس ((صدق ))، نزد سلطان مقتدر جاى داده و در بذل تمام توانایى براى فرمانبردارى و بدست آوردن رضایتش ، او را موفق ، و عاقبت او را نزدیکى و رضایتش قرار دهد.
از کارهایى که مى تواند بوسیله آن تمام سعى خود را در این شب بکار گیرد، این است که در طول سال براى این شب آماده شده و مقدمات عبادت را فراهم نماید. مثلا مکان و لباس مناسب و عطر و صدقه اى را تهیه و مضامین لطیفى را براى مناجات با پروردگار و کلمات برانگیزنده اى را در خطاب آقایان و نگهبانان و حامیانش انتخاب کند. و میهمانان مخصوصى را که مناسب با این شب مى باشند، و چند فقیر را براى صدقه دادن در نظر بگیرد.
گمان مى کنم اگر یکى از سلاطین دنیا کسى را در روز مخصوص به میهمانى دعوت نموده و شخص بزرگى را دنبال او بفرستد، و آنگونه که خداوند با تو رفتار کرده است او نیز در دعوت خود با او مهربانى کرده و در مقابل حضور او در مجلس - که اعیان و اشراف و پادشاهان حضور دارند - و رعایت آداب آن ، به او وعده اعطاى خلعتهاى گرانبها و املاک پرارزش و وسیع و فرمانهاى حکومت و سلطنت داده و به او بگوید هر قدر در انجام کارهاى کمى که در این مجلس باید انجام دهد، دقت کند سلطان او را از عطایا و احسان خود بیشتر بهره مند مى کند، از اشتیاق حضور در این مجلس قالب تهى کرده و براى آمادگى حضور در چنین مجلسى شریف و این مقام والا تمام توان خود را بکار گرفته ، در طول سال این مطلب را فراموش نکرده ، در تمام حالات با جدیت به آن پرداخته و خود را براى چنین روز بزرگى آماده مى نماید بگونه اى که اهل سعى و تلاش نمى توانند اینطور عمل کنند. و باندازه اى مواظب است و دقت مى کند که انسان را شگفت زده مى کند. و آنگونه که باید و دوست در مقابل دوست انجام مى دهد ادب را رعایت مى کند.
اى عاقل ! چگونه این دعوت را اجابت مى کنى ؟ سلطان سلاطین ، خداى خدایان و حاکم آسمانها و زمین تو را به این میهمانى دعوت نموده و براى این دعوت فرشتگان بزرگوار و پیامبران و رسولان و بهترین مردم را فرستاده و با جانشینان معصومش آن را تاءکید کرده است . و آنگاه تو را با فرشتگان دعوت کننده بزرگ داشته است ؛ هر شبى با دعوتهایى مخصوص ‍ و لطفها و کرامتهایى عالى . در مقابل اخلاص یک شب تو نعمتهاى جاویدى به تو وعده داده است که نه چشمى مانند آن دیده و نه گوشى شنیده و نه در دل انسانى خطور کرده است . نور، زیبایى ، سرور، سلطنت ، دارایى ، و شادمانیى را به تو وعده داده که عقل تو حتى از تصور گوشه اى از آن عاجز، و اندیشه ات در آن سرگردان است . نزدیکى ، پناه و شادمانى دیدار خود را به تو وعده داده است که عقل انسانها و فهم علما و اندیشه حکما از درک آن ناتوان است .
برادرم ! آیا بخاطر آمادگى براى این مجلس ، باندازه اى که شایسته است تلاش نموده و از رستگاران خواهى شد یا با غفلت خود این فرصت را از دست داده و از جمله ورشکستگان خواهى بود؟ یقین داشته باش اگر از این کرامت غفلت کرده و با کوتاهى خود آن را از بین ببرى و در روز قیامت آنچه را که دیگران با سعى کامل به آن رسیده اند ببینى ، به حسرتى دچار مى شوى که آتش جهنم و عذاب دردناک در مقابل آن کوچک است . و بهمین جهت در آن روز با ورشکستگان پشیمان صدا مى زنى
: ((افسوس که جانب خدا را رعایت ننموده و در حق خود ظلم و تفریط نمودم و وعده هاى خدا را مسخره نمودم )) در حالى که پشیمانى سودى نداشته و درهاى توبه و جبران بسته و آثار اعمال و نتایج آن آشکار شده است .
بنابراین قبل از این که بخاطر کوتاهى و از بین بردن فرصتها ملامت شوى خود را سرزنش کن . و قبل از اینکه به تو بگویند: چرا کرامت پروردگار جهانیان را کوچک شمردى ؟ خود این مطلب را در نظر بگیر. و خود و سرمایه ات را حسابرسى کن ، قبل از این که به حساب تو رسیدگى شده و بجاى کرامت و سلطنت ، به خوارى و پستى برسى . سرمایه اى که اگر باقى مى ماند به بالاترین سودهاى تجارت در روزهاى سختى و نیاز مى رسیدى . سزاوار است وقتى که شب قدر نزدیک مى شود شوق او به رسیدن به کرامتهایى که در این شب براى او مهیا شده است افزون گردیده ، کرامت مقام بالا و مجلس حضور پروردگار جهانیان و تقدیس خداوند آسمانها و زمین ، و اعمالى را که با حال و اخلاص و حضور و رقت و صفاى او و رضایت مولایش مناسبتر است ، براى شبش انتخاب کرده و در این مورد از خداى متعال کمک گرفته و از خلفاى او - درود خدا بر آنان - یارى بجوید.
انتخاب عمل براى این شب ، تفکر و یاد خدا
اگر فهمید چه عملى مناسبتر است که به همان عمل مى کند. و اگر تردید پیدا کرد، باید استخاره کند. بعد از تعیین وقت ذکر، وقت مناسبى را که در آن خواب آلود یا سیر یا گرسنه نبوده و موانع دیگرى نیز نداشته باشد، باید براى تفکر معین کند. نیز باید تمام سعى خود را بکار گیرد که در شبش ‍ چیزى ، حتى امور مباح ، او را از یاد خدا بازنداشته و در نمازها و مناجاتش به غیر آن حتى مستحبات فکر نکند.
زیرا کسى که مثلا در نماز به ساختن مسجد و آب کشیدن آن یا صدقه دادن فکر کند غافل است . حتى در حال ایستادن نماز در یاد اجزاى آن بودن غفلت است . و باید در هنگام عمل فقط سعى کند که قلب او از حقیقت کارهایى که انجام مى دهد و ذکرهایى که مى گوید غافل نباشد. و براى این که براحتى به این مطلب برسد، مى تواند قبل از انجام عمل مختصرى درباره آن فکر کند و آنگاه عمل را انجام دهد. و اگر هنگام قرائت و ذکر از آن غافل شد باید آن را تکرار کند. مثلا وقتى مى خواهد رو به قبله بایستد، مى تواند اجمالا درباره معناى رو به قبله نمودن بیندیشد. و هنگامى که مى خواهد بایستد ابتدا درباره حقیقت آن که همان ایستادن براى اداى حق بندگى است اندیشیده و فکر کند که ایستادن بر روى دو پا اشاره به ترس و امید بخاطر پذیرفته شدن عبادت یا عدم آن است . و بهمین ترتیب ...، حتى قرائت و ذکرهاى نماز. مثلا قبل از گفتن ((بسم الله الرحمن الرحیم )) معناى آن را اجمالا در نظر آورده و آنگاه آن را بگوید. و اگر در اثناى قرائت آیه اى غفلتى براى او پیش آمد باید آن آیه را تکرار کند.
توسل به نگهبان این شب
بر چنین عمل کننده اى لازم است در اول شب خیلى به نگهبان آن شب که از معصومین (علیهم السلام ) است ، توسل جسته و او را شفیع خود قرار دهد. و در این هنگام توفیق در اعمال و احوال را که به آن احتیاج دارد ذکر نموده و تلاش کند با الفاظى که براى درخواست ترحم و شفاعت مى گویند، رحمت و رقت را جلب کرده و مهربانى و کرامت را برانگیخته و ابرهاى جود و کرم و بخشش را بباراند. و با دست آنان عقل و نفس و قلب و صفات و اعمال و تمام وجودش را به مولایش تفویض و واگذار نموده ؛ و در طول شب نیز مواظب باشد کارى مخالف با تفویض ، انجام ندهد؛ و اگر بتواند حتى تفویض خود را نیز واگذار کند، قطعا رستگار شده است .
ولى خیلى اتفاق مى افتد که انسان مراقب نبودن و بى مبالاتى را با تفویض ‍ اشتباه کرده ، آن پلید او را فریب داده و با نادانى او را هلاک مى کند. بنابراین تا زمانى که با علوم الهى بخوبى نفهمیده که به تفویض رسیده است ، نباید مطمئن شود و براى اطمینان باید ببیند که حال و مرادش در آنچه که تفویض نموده با یکدیگر موافق هستند یا نه . زیرا یکى از علامات صحت تفویض قبول آن ، و یکى از علامات قبول نیز آن است که خداوند متعال ، امورى را که بنده به او تفویض نموده است ، بخوبى و بالاتر از آرزوى بنده سرپرستى کند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/5/26 :: ساعت 3:41 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث هشتم)

دعا براى درک شب قدر و فطر
از مهمترین دعاها در ماه رمضان ، دعاى زیاد براى توفیق عبادت شب قدر و شب فطر، از اول ماه تا رسیدن این دو شب است . اگر در دعاى خود راست بگوید، کریم متعال دعاى او را رد ننموده و به این خیر بزرگ مى رسد. خیرى که در قرآن کریم آمده و سزاوار است مؤ من جهت اطمینان از رسیدن به آن ، یک سال شب زنده دارى نموده و به عبادت مشغول باشد، و چرا چنین نکند در حالى که در قرآن کریم تصریح شده است که آن بهتر از هزار ماه است و هزار ماه بیش از هشتاد سال مى باشد. پس کسى که عمل یک سال را بجا آورد و به پاداش هشتاد سال برسد از برندگان خوشبخت مى باشد؛ چه رسد به این که با دعاى توفیق عبادت شب قدر در کمتر از یک ماه به این پاداش دست یابد.
کسى که همتى به این مقدار کم نیز براى درک شب قدر در خود نبیند، ایمان او مریض است ؛ که باید آن را معالجه نماید.
شب عید فطر و روز آن نیز همین قدر اهمیت دارد. از امام سجاد (علیه السلام ) روایت شده است که مى فرمودند: ((این شب کمتر از آن شب - یعنى شب قدر - نیست .)) و افراد بلندنظر همتشان این بود که در این شب فرشتگان و مقدراتى را که از آسمان به زمین فرود مى آید ببینند. بنابراین چرا ما براى توفیق عبادت این شب همت ننماییم ؛ گرچه بخوبى نمى دانیم کدام شب است .
شناخت شب قدر و درک فضیلت آن
در روایتى ، صد بار خواندن سوره دخان ، تا شب بیست و سوم ، براى شناخت این شب ، آمده است ؛ و در روایت دیگر آمده است که بجاى آن مى توان هزار بار سوره قدر خواند. در اقبال روایتى آمده است که گرچه صحت آن ثابت نشده ولى بخاطر اهمیت زیاد آن و بامید صحت و ثبوت آن در واقع ، سزاوار است به آن عمل شود. و آن روایتى است از ابن عباس ‍ که مى گوید: به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) عرض کردم :
((رسول خدا! درود و سلام خدا بر تو. خوشا به حال کسى که شب قدر را ببیند؛ فرمودند: ابن عباس ! آیا نمازى به تو یاد ندهم که در صورت بجا آوردن آن در هر شب ، بیست بار و بیشتر شب قدر را ببینى . عرض کردم : بفرمایید - درود خدا بر تو. فرمود: یک نماز چهار رکعتى بعد از نماز مغرب و قبل از نماز ((وتر)) بجا مى آورى ؛ در هر رکعت یک بار فاتحة الکتاب و سه بار سوره جحد و سه بار سوره توحید مى خوانى ؛ و بعد از سلام سیزده بار ((استغفرالله )) مى گویى . بحق کسى که من را به پیامبرى برانگیخت ، کسى که این نماز را بجا آورد و در آخر آن سیزده بار تسبیح بگوید و از خدا آمرزش بخواهد، شب قدر را خواهد دید. و روز قیامت شفاعت او در مورد هفتصد هزار نفر از امتم قبول مى شود. و خداوند او را و پدر و مادرش را مى آمرزد. اگر خدا بخواهد.))
منظور از بیست بار دیدن شب قدر و بیشتر در این روایت بروشنى معلوم نیست و ممکن است منظور این باشد که پاداش او بهتر از لذت بیست بار دیدن شب قدر است ؛ مانند این روایت که :
ثواب یک تسبیح بهتر از ملک سلیمان است . که چنین چیزى هم بعید نیست . ولى این که بگوییم مراد این است که ثواب این نماز بالاتر از ثواب شب قدر و بیش از بیست برابر ثواب عبادت شب قدر مى باشد، بعید است ؛ چنانچه صاحب کتابى که سید (قدس سره ) این روایت را از آن نقل کرده اینطور فهمیده است .
مراد از دیدن شب قدر و لذت آن
چنانچه قبلا اشاره کردیم ، دیدن شب قدر بمعنى کشف وقایعى است که در این شب اتفاق مى افتد. یعنى فرود آمدن مطالب مهم بر زمین ؛ همانگونه که براى امام عصر (علیه السلام ) در این شب آشکار مى گردد.
توضیح مطلب اینکه : خداوند متعال بین عالم ارواح و عالم اجسام عالمى بنام عالم مثال و برزخ دارد. عالمى که بین این دو عالم است . نه مانند عالم اجسام تنگ و تاریک و نه مانند عالم ارواح وسیع و روشن است . زیرا عالم ارواح عارى از کدورت ماده و تنگى شکل و اندازه بوده و عالم اجسام در بنده ماده و شکل است و عالم مثال عارى از ماده ولى در بند صورت و اندازه است که خود مشتمل بر عالمهاى زیادى است . و هر موجودى در عالم اجسام ، شکلهاى مختلفى غیر از شکلى که در عالم اجسام دارد در عالمهاى مثال دارا مى باشد. و هر موجودى در این عالم بعد از پیدایش در دو عالم اول ، بگونه اى که مناسب با آن دو عالم است ، بوجود مى آید. بلکه منشا هر موجودى در عالم مثال از گنجینه هاى خداوند است که در این آیه به آن اشاره شده است :
((چیزى نیست مگر این که گنجینه هاى او نزد ماست .)) و هر جسم یا حسیّى در این عالم از عالم مثال و توسط فرشتگان خداوند بهره مى گیرد.
روایات دال بر این است که مقدار ارزاق موجودات این عالم و اجلهاى آنان ، در شب قدر بر زمین نازل مى شود. و این مطلب براى خلیفه خداوند در این شب آشکار مى گردد و هویدا شدن نزول این مطلب مهم ، توسط فرشتگان براى او، دیدن شب قدر نامیده مى شود. و لذت این آشکار شدن و دیدن نزول این مطلب مهم و فرود آمدن فرشتگان را فقط اهل آن درک مى کنند و شاید ملکوت آسمانها و زمین که ابراهیم خلیل آن را دید از همین قبیل باشد.
هر انسانى نصیب کاملى از این عالمها دارد که مخصوص به خود اوست ؛ ولى بیشتر مردم از عالمهاى مثالى خود غافل بوده و از غفلت خود نیز غافل هستند، و همینطور نسبت به عالمهاى روحانى خود؛ مگر کسانى که خداوند با اعطاى معرفت نفس به آنان بر آنان منت گذاشته است . معرفت عالم مثال از راه معرفت نفس مى باشد. زیرا روح حقیقت نفس است . بنابراین کسى که حجاب ماده از روى روح و نفسش برداشته شود و نفس ‍ خود را در عالم مثال مجرد از آن ببیند، مى تواند براحتى ، به حقیقت روح خود که مجرد از شکل است ، نیز منتقل شود. و این شناخت همان است که در این فرمایش پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمده است :
((کسى که خود را شناخت ، پروردگار خود را شناخته است .)) و وجه ارتباط شناخت نفس با معرفت پروردگار را نمى داند مگر کسى که به این شناخت رسیده باشد. براى برطرف کردن انکار و استبعاد درک شب قدر براى عاملین عابد، و ایجاد شوق براى رسیدن به آن همین مقدار بیان کافى است .

×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/5/26 :: ساعت 3:21 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث هفتم)

 دعا

تعریف دعا
بعضى از شرایط دعا بحکم عقل ، بعضى بحکم شرع و بعضى بحکم هر دو مى باشد. قبل از هر چیز دعا را در اصطلاح خود، تعریف مى کنیم :

 ((درخواست شخص پست و پایین ، با خضوع و فروتنى ، چیزى را از شخص بلند مرتبه ، دعا مى باشد.))
شرایط دعا
چند شرط از شرایط دعا از این تعریف بر مى آید که ابتدا آنها را برشمرده و سپس سایر شرایط را که در روایات آمده است بدنبال آنها ذکر مى کنیم :
(1)حضور قلب . با توجه به این که دعا عبارت است از خواستن و خواستن امرى باطنى است ، نتیجه مى گیریم که دعاى بدون حضور قلب ، دعا نیست .
(2)خضوع و فروتنى .
(3)امیدوارى . چون خواستن بدون امیدوارى تحقق نمى یابد، امیدوارى نیز از شرایط دعاست .
(4)شناخت خدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نیاز. زیرا امیدوارى که یکى از شرایط دعا مى باشد در صورتى تحقق مى یابد که دعا کننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او را نسبت به خواسته خود باور داشته باشد.
لازم به ذکر است درجه اى از خضوع در مقابل بعضى از بزرگان خضوع محسوب مى شود در حالى که همین درجه از خضوع در مقابل کسى که بزرگى بیشترى داشته باشد خضوع نیست . و خداوند متعال بزرگتر از هر بزرگى است و حتى دعاى بدرگاه او بدون اجازه او مخالف خضوع در مقابل اوست . و خداوند نه تنها اجازه داده بلکه با این آیه از ما خواسته است
: ((و هنگامى که بندگانم از تو درباره من سوال کنند، (بگو) من نزدیک بوده و دعاى دعاکنندگانى که مرا بخوانند، اجابت مى کنم . پس به من روى آورده و به من اعتماد نمایند.))
مطلب دیگر این که خواستن حقیقى که در تعریف دعا آمده بود بوجود نمى آید مگر هنگام درخواست خیر واقعى ؛ و بنده خیر و شر خود را تشخیص نمى دهد چنانچه خداى متعال مى فرماید: ((و انسان با دعاى خیرش ، شر را مى خواهد.)) گرچه خیر واقعى که هیچگونه شرى در آن نباشد منحصر در نزدیکى و رضایت اوست .

 در ((مصباح الشریعه )) آمده است : دعا یعنى در حالى که اندیشه ات غرق در مشاهده پروردگار بوده و اختیار را از کف داده و تمام امور ظاهرى و باطنى خود را به پروردگار تسلیم و واگذار کرده اى ، با تمام اعضا و جوارح حاجت خود را از خداوند بخواهى . بنابراین لازم است دعا کننده توجه کند، که دعاى او خیر باشد و از خدا چیزى نخواهد که شر بوده و به ضررش باشد. و هنگامى که آثار اجابت را ندید از اجابت مایوس نشود. چون ممکن است چیزى را که در دعایش خواسته به زیان او بوده و خداوند با عدم اجابت دعاى او خیر او را برایش پیش آورد. و نباید به خدایى که صادقانه وعده اجابت داده بدگمان شود.
راز عدم اجابت دعاى خوبان
عدم استجابت دعاى خوبان باین جهت است که خداوند نسبت به بندگان صالحش عنایت کامل دارد. و این عنایت باعث مى شود که او را از چیزهایى که باعث ضرر اوست حفظ کند؛ گرچه بخیال خود سعادتش در آن است ؛ مانند قصه حضرت خضر (علیه السلام ) که آن بچه را کشت ؛ اگر فرض کنیم پدر و مادرش از روى نادانى فکر مى کردند خیر آنها در زندگى و بقاى فرزندشان مى باشد و از خدا همین را مى خواستند، ولى خداوند مى دانست که در صورت زنده ماندن فرزند، پدر و مادر، کافر و هلاک مى شوند؛ در این صورت اجابت دعاى آنان فقط در کشتن فرزندشان بود. دعا کننده ، دعا مى کند و مقصود خود را دوست دارد، بخاطر این که فکر مى کند سعادت او در همان چیزى است که مى خواهد و وقتى خداى متعال مى بیند که او اشتباه مى کند و خیر او در خلاف آن است ، در اینجا اجابت واقعى این است که چیزى به او بدهد که خیر واقعى اوست ، نه چیزى که او آن را خیر مى داند ولى باعث هلاکت اوست . و مردم نیز با یکدیگر همینطور رفتار مى کنند: مثلا اگر کسى خیال کند در ظرفى که زهر است ، پادزهر مى باشد و در ظرفى که پادزهر است ، زهر مى باشد و از پدرش بخواهد مایع درون ظرف را به او داده تا بنوشد و شفا پیدا کند ولى پدرش بداند، آنچه را مى خواهد سم است ، اجابت او این است که از دادن آن به او خوددارى کرده و به او پادزهر بدهد و اگر بداند مایع درون ظرف سم و باعث نابودى اوست و آن را به او بدهد، خواهد گفت : من از پدرم پادزهر خواستم ولى به من زهر داد.
خداوند نیز که از تمام جزئیات و خصوصیات بندگانش مطلع است ، مى داند فلان بنده طورى است که اگر مثلا مالى را که مى خواهد، به او عنایت کند، از رضایت و قرب پروردگار دور مى شود؛ گر چه او نداند و آن را از خدا بخواهد. عنایت کامل خدا در اینجا، این است که او را از آن مال محروم کند و آن مال را به فقرى تبدیل کند که از او فرار مى کرد. زیرا فقیر تنها به این جهت مال را مى خواست که خیال مى کرد سعادت او در آن است ؛ مانند کسى که خیال مى کرد محتویات ظرف پادزهر است . خداوند متعال نیز که مى داند بزرگترین سعادت براى او فقر است و بى نیازى باعث بدبختى اوست و او بخاطر نادانى خود آن را مى خواهد، اگر مال را به او عنایت نماید، دعاى او را اجابت ننموده و اجابت حقیقى فقیر نمودن اوست . زیرا اعطاى مال شکل اجابت داشته ، ولى خالى از روح اجابت است ولى عدم اعطاى مال بر عکس است . آنچه گفتیم بر گرفته از روایات بود؛ حتى در بعضى از روایات داریم :
((خداوند بخاطر عنایتى که به بندگان مؤ منش دارد، اى بسا آنان را به گناهان کوچک مبتلا مى کند تا به عجبى که بدتر از گناه و مایه نابودى اوست ، گرفتار نشود.))
بهر صورت خداوند در رابطه با مؤ منین جز خیر انجام نمى دهد گرچه اعمال او با توجه به ویژگیها و حالات فردى و با توجه به حکمت الهى ، متفاوت باشد. و هر خیرى که مخالف با حکمت و عدل خدا نبوده و با ویژگیهاى مؤ من سازگار باشد، خداوند متعال با عنایت خود آن را به مؤ من عطا مى فرماید گرچه مؤ من آن را نخواسته باشد.
پرسش و پاسخ
در اینجا این سؤ ال پیش مى آید که اگر عطایاى خداوند اینگونه است ، پس ‍ دعا چه فایده اى دارد؟ و معناى اجابت چیست ؟ باید گفت : فایده دعا اصلاح حکم و حکمت الهى است . زیرا گاهى حالات و اعمال بنده بگونه اى است که حکمت الهى اقتضا مى کند او را از خیر خاص محروم نماید، ولى وقتى دعا با آن اعمال و حالات همراه شود، حکمت الهى اقتضا مى کند او را از آن خیر محروم ننماید. از طرف دیگر، دعا فواید زیاد دیگرى غیر از اجابت دارد.
(5)امیدوارى به خدا و قطع امید از دیگران . خداوند مى فرماید: ((و با امید و آرزو و ترس او را بخوانید.)) و در ((کافى )) و سایر کتابهاى معتبر نیز امام صادق (علیه السلام ) و او از پدرانش (علیهم السلام ) و آنها از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده اند که خداوند متعال به یکى از پیامبرانش وحى کرد:
((قسم به عزت و جلال و مجد و ارتفاع من بر عرشم ، بلاشک امید هر کسى را که به غیر من امیدوار شود حتما قطع مى کنم ؛ و بدون تردید و حتما لباس خوارى در میان مردم به او مى پوشانم ؛ و یقینا و بطور قطع او را از قرب خود کنار مى زنم ؛ و بى تردید و بلاشک او را از پیوستن به خودم دور مى کنم . در حالى که سختیها در دست من است امید او در سختیها به دیگران و به دیگران امیدوار است و درِ دیگران را مى کوبد در حالى که کلید درها در دست من بوده و درها هم بسته است ، و درب من براى کسى که مرا بخواند باز است . کیست که در حوادث ناگوار به من امید بسته و من امید او را براى بر طرف شدن ناگواریش قطع کرده باشم ! کیست که براى کار مورد علاقه اش به من امیدوار شده و من امید او را از خود قطع نموده باشم ! تمام آرزوهاى بندگان نزد من محفوظ است . ولى آنها به حفظ من راضى نشدند، آسمانهاى خود را پر از کسانى نمودم که از تسبیح من خسته نمى شوند و به آنان دستور دادم درها را بین من و بندگانم نبندید ولى بندگانم به سخن من اعتماد نکردند.
آیا نمى داند اگر حادثه اى از حوادث ناگوار من به او برسد کسى جز من نمى تواند آن را بر طرف کند! آیا من که قبل از در خواست عطا مى کنم ، فکر مى کند اگر از من درخواست شود خواسته او را نمى دهم ! آیا من بخیلم که بنده ام مرا بخیل مى داند! آیا جود و کرم ، مال من نیست ! آیا عفو و رحمت بدست من نیست ! آیا محل آرزوها نیستم ! چه کسى غیر من آرزوها را قطع مى کند! آیا امیدواران نمى ترسند که به غیر من امیدوار مى شوند!
اگر اهل آسمانها و زمینهایم همگى آرزو کنند و به هر کدام از آنان باندازه تمام آنچه همگى آرزو کرده اند، بدهم به اندازه جز ذره اى از داراییم کم نمى شود. و چگونه مالى که من سرپرست اویم کم مى شود!
چه بیچاره اند کسانى که از رحمتم مایوس هستند، چه بدبختند کسانى که از دستوراتم سرپیچى کرده و من را در نظر ندارند.)).

و در حدیث قدسى آمده است
: ((من نزد گمان بنده مؤ منم هستم . پس ‍ نباید جز خیر به من گمان داشته باشد.))
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند:
((در حالى به درگاه خداوند دعا کنید که یقین به اجابت او دارید.))
از امام صادق روایت شده که فرمودند:
((وقتى که دعا کردى ، گمان کن که حاجت تو دم در است .)) و در روایت دیگرى چنین آمده است : ((دلت را متوجه کن و گمان کن حاجت تو دم در است .))
نیز روایت شده است : ((فرعون در حال غرق شدن از موسى کمک خواست ولى او را یارى نکرد، خداوند به موسى وحى کرد علت این که فرعون را یارى نکردى ، این بود که تو او را نیافریده اى و اگر از من یارى مى خواست یاریش مى نمودم )) داستان قارون و سرزنش خداوند، حضرت موسى را، بخاطر یارى نکردن او نیز معروف است .
خوش گمانى به خدا و تفاوت آن با بى مبالاتى در دین
برادرم ! روایات مى گوید: کسى به خدا خوش گمان نبوده ، مگر این که خداوند با همان گمان ، با او رفتار کرده است . ولى خیلى ها فریب خورده و بى مبالاتى در دین را با خوش گمانى به خدا اشتباه گرفته اند. و اگر شیطان براى انسان چنین وانمود کند که گناه او ناشى از خوش گمانى او به خداست باید از او دلیل خواسته و بگوید: اگر واقعا چنین است پس چرا در مورد رزق خود خوش گمان نیستم - رزقى که خداوند آن را تضمین نموده و با سوگند بر آن تاکید کرده است . و اگر به عنایت و لطف و کرم او خوش گمانى ، این صفات ، فقط مربوط به امور اخروى نیست و اگر در امور دنیایت نیز به کرم او معتقد هستى چرا وقتى اسباب رزق را از دست مى دهى مضطرب شده و به کرم او تکیه نمى کنى ؟ و چرا بخاطر حاجتهاى دنیوى این همه غصه خورده و اندوهگین مى شوى ؟ و اگر پدر پولدار و با محبتى که روزى تو را تضمین کرده بود، داشتى ، به سخن او اعتماد و ضمانت او را قبول نمى کردى ؟ آیا عنایت خدا را کمتر از لطف پدرت مى دانى ؟ یا مى ترسى ناتوان باشد! یا احتمال مى دهى از تو دریغ کند! یا باور ندارى که او ارحم الراحمین ، تواناترین قدرتمندان و بخشنده ترین بخشندگان است .
روایت شده است :
((هنگامى که خدا از حساب خلق فارغ شد، مردى باقى مى ماند که گناهان او بیش از کارهاى نیکش مى باشد، فرشتگان او را به طرف آتش مى برند ولى او سرش را بر مى گرداند. خداوند دستور مى دهد که او را برگردانید، آنگاه به او مى گوید: چرا سرت را برگرداندى - در حالى که خداوند خود مى داند.- مى گوید: پروردگارا! چنین گمانى به تو نداشتم ، خداوند متعال مى فرماید: فرشتگانم ! قسم به عزت و جلالم او یک روز هم به من خوش گمان نبوده ولى چون ادعا مى کند خوش گمان بودم ، او را به بهشت ببرید.))
(6)پرهیز از گناه بویژه ستم مالى و آبرویى به مردم . در حدیث قدسى آمده است : ((دعا از تو، اجابت از من ، زیرا دعائى از من پوشیده نمى ماند مگر دعوت حرام لقمه .))
نیز از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : ((کسى که دوست دارد دعایش مستجاب شود، باید کسب و خوراکش را حلال نماید.))
از جمله نصیحتهایى که خداوند به حضرت عیسى (على نبینا و آله و علیه السلام ) نمود، این بود: ((به ستمگران بنى اسرائیل بگو: در حالى که مال حرام زیر پایتان و بتها در خانه هایتان است به درگاه من دعا نکنید. زیرا سوگند یاد کرده ام که دعاى هر کسى را که مرا بخواند اجابت نمایم . و اجابت اینان تا موقعى که پراکنده گردند جز لعنت چیزى نیست .))
از پیامبر روایت شده است که : ((خداوند به من وحى کرد: برادر منذرین ! برادر رسولان ! قوم خود را بر حذر بدار از این که وارد یکى از خانه هاى من شوند در حالى که مظلمه اى از یکى از بندگان نزد آنان باشد. زیرا تا زمانى که ایستاده و مشغول نماز هستند، آنان را لعنت مى کنم مگر این که مظلمه را رد کنند. که در این صورت گوش آنان هستم که با آن مى شنوند، چشم آنان هستم که با آن مى بینند، و از اولیا و برگزیدگانم خواهند بود و بهمراه پیامبران و راستگویان و شهیدان در بهشت همسایه من مى باشند.))
درباره ردّ دعاى یکى از بنى اسرائیل روایت شده است : ((با زبانى که ناسزا مى گفت و دل ستمکار و ناپاک و نیتى غیر صادقانه دعا مى کرد.))
از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : ((کسى که بدون عمل دعا مى کند، مانند کسى است که بدون چله کمان ، تیراندازى مى کند.))

از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است : ((خداوند دعاى کسى را که بدون حضور قلب دعا مى کند، مستجاب نمى کند، بنابراین هنگام دعا دلت را متوجه کن ، آنگاه یقین به اجابت داشته باش .))
و از او (علیه السلام ) روایت شده است : ((خداوند دعایى را که از قلبى سخت برخاسته باشد، اجابت نمى کند.))
و روایت شده است : ((دعاى چهار نفر مستجاب نمى گردد. مردى که در خانه اش بنشیند و بگوید: خدا به من روزى بده ، و مردى که زنش را نفرین کند، و مردى که خداوند مالى به او بدهد ولى آن را از بین ببرد، و مردى که به مرد دیگرى قرض بدهد و شاهد نگیرد، آنگاه او، آن را انکار کند.)) و در بعضى از روایات نفرین بر همسایه و درخواست حرام و قطع رحم نیز به موارد فوق اضافه شده است .
و از امیرالمومنین (علیه السلام ) روایت شده است :
((اى صاحب دعا! چیزى را که غیر ممکن بوده و حلال نیست ، در خواست مکن .))
(7)گریستن . روایت شده است : ((بین بهشت و جهنم ، گردنه اى است که کسى از آن عبور نمى کند، مگر کسانى که از ترس خدا، خیلى گریه کرده باشند.))
از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز روایت شده است که خداوند به من فرمود
:((قسم به عزت و جلالم . عبادت کنندگان اصلا ارزش گریه را نزد من نمى دانند من براى آنان قصرى در ((رفیق اعلى )) بنا مى کنم که کسى با آنان در آن شریک نیست .))
نیز روایت شده است : ((روز قیامت ، تمام چشمها گریان است ، مگر چشمى که از ترس خدا گریه کرده باشد. و هر چشمى که از ترس خدا پر اشک شده باشد، خداوند بقیه بدنش را بر آتش حرام مى کند. و اگر این اشک روى صورتش بریزد، هیچگاه به این صورت ندارى و خوارى نمى رسد. هر چیزى پیمانه یا وزنى دارد مگر قطره اشکى . زیرا خداوند با کمى از آن دریایى از آتش را خاموش مى نماید. و اگر بنده اى در میان امتى گریه کند خداوند به این امت بخاطر گریه او رحم مى کند.))

 

(8)سپاس و ستایش خداوند. راوى مى گوید: از امیرالمومنین سؤ ال کردم چگونه تمجید کنم ؟ فرمود: مى گویى : ((و یا من اءقرب الى من حبل الورید! یا من یحول بین المرء و قلبه ! یا من هو بالمنظر الاعلى و بالافق المبین ! اى کسى که از رگ گردن به من نزدیکترى ! اى کسى که بین شخص و دلش حایل مى شوى ! اى که در چشم اندازى بالاتر از هر چیز و در افق آشکارى هستى !)) در بعضى از روایات عبارت دیگرى نقل شده است .
(9)ذکر نامهاى خدا که مناسب دعایش مى باشد، و نیز گفتن نعمت هاى خداوند و شکر آن ، بیان گناهان و آمرزش خواستن براى آنها.
(10)درنگ و عجله نکردن و اصرار و پافشارى در دعا. زیرا که خداوند درخواست کننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى این است که دعاى خود را سه بار تکرار کرده و خواسته خود را سه بار بگوید.
(11)پنهان دعا کردن . زیرا هم فرمان خداوند ((در پنهان دعا کنید)) را اجابت کرده و هم از آفت ریا دور مى ماند. و روایت شده است : ((دعاى پنهانى برابر با هفتاد دعاى آشکار است .))
(12)شریک ساختن دیگران در دعا. چنانچه روایت شده است .
(13)با دیگران دعا کردن . دعا در جمع نیز باعث اجابت است .
بهترین جمعیت براى دعا چهل نفر است و بجاى آن چهار نفر هم مى توانند هر کدام ده بار دعا کنند. و اگر نتواست در جمع دعا کند، خود نیز مى تواند چهل بار دعا کند.

 (14)تضرع در دعا بهمراه قلب خاضع و بدن متواضع و چاپلوسى . خداوند به حضرت عیسى (علیه السلام ) وحى نمود: ((عیسى ! مانند غریق غمزده اى که یاورى ندارد، به درگاه من دعا و دلت را برایم خوار کن و در خلوت بسیار بیاد من باش . و بدان من با چاپلوسى کردن تو خوشحال مى شوم . با زنده دلى و نشاط این عمل را انجام بده و صداى غمناک خود را به من برسان .))
و به موسى وحى کرد:
((موسى ! هنگامى که مرا مى خوانى ترسان باش ؛ صورت خود را خاک آلوده کن و با اعضاى مهم بدنت برایم سجده کن . و با ایستادن در مقابل من به اطاعت من مشغول شو. و با ترسى که از قلبى ترسان برخاسته است ، با من مناجات کن ... قلبت را با ترس از من بمیران . زنده دل و کهنه لباس باش . در میان زمینیان ناشناس و در آسمان معروف ، همنشین خانه و چراغ شب باش . مانند صابرین از من اطاعت کن . و از زیادى گناهان فریاد بزن ؛ مانند فریاد کسى که از دشمن فرار مى کند و در این امور از من کمک بخواه که من کمک و یاور خوبى هستم .))

(15)صلوات فرستادن بر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) و آل او (علیهم السلام ) نیز در اول و آخر دعا باعث اجابت است . محمد بن مسلم از یکى از دو امام (علیهما السلام ) روایت کرده است : ((در ترازوى خدا چیزى سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست .))
هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است :
((تا زمانى که صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده شود، دعا پشت حجاب خواهد ماند.))
نیز از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است :
((کسى که به درگاه خدا حاجتى دارد، باید ابتدا بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده ، سپس ‍ حاجت خود را بخواهد و دعاى خود را با صلوات بر محمد و آل محمد به پایان برساند، چون خداى متعال کریمتر از این است که ابتدا و انتهاى دعا را پذیرفته و وسط آن را رها کند؛ زیرا چیزى مانع از اجابت صلوات بر محمد و آل محمد نمى شود.))
صلوات بسیار مهم و از ارکان ولایت است . همانگونه که خداوند ایمان کسى را بدون اقرار به آنان و بدون ولایت آنان (صلوات الله علیهم ) قبول نمى کند، دعا و صلوات نیز چنین است .
صلوات نیز مانند سایر اعمال شکل و روحى دارد. روح آن این است که مقام آنان را نزد خدا فهمیده و بفهمیم که آنها وسیله ها و شفیعهایى نزد خدا بوده و خداوند کسى را بدون توسل به آنان نمى پذیرد. و نیز آنان اولى به انسان از خود او مى باشند و پایه این مطلب اندک شناخت واقعى است که باعث عمل به اولویت آنان مى باشد. و آنگاه که این شناخت واقعى تحقق یافت ، و بنده با این شناخت یک بار صلوات فرستاد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) ده بار یا بیشتر و بى نهایت بر او صلوات مى فرستد؛ و اگر این صلوات در دعا باشد، دعا مستجاب مى گردد

 (16) پاکدلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند. امر دیگرى که باعث اجابت است توجه کردن بنده به مولاى بخشنده ، مهربان و رحیم با قلب ، باطن و روح خود مى باشد. نیز باید دل خود را از غیر خدا بخصوص افکار پستى که باعث نجاست دل و کثیف شدن روح مى باشد - مانند افکار حرام ، مکروه و جایز بخصوص غم و غصه دنیا و ترس از ناگواریها و بدگمانى به خداوند متعال و بى اعتمادى به وعده هاى او - پاک نمود. زیرا این امور باعث هلاکت دل مؤ من و حتى رو گرداندن خداوند متعال از او مى شود- ((این گمانى که به خدا داشتید، شما را هلاک کرد.)) - و از ضعف ایمان سرچشمه گرفته و نوعى بى ادبى به خدا و اطاعت از شیطان مى باشد. ((شیطان با وعده دادن فقر شما را بکارهاى زشت و بخل وا مى دارد.))

(17) دعا قبل از بلا. چنین دعایى خیلى مؤ ثرتر از دعایى است که پس از رسیدن بلا و سختى صورت مى گیرد.
(18) شریک نمودن دیگران در دعا و قبل از خود براى آنان دعا کردن . امر دیگرى که در دعا مؤ ثر است ، این است که دیگران را در دعاى خود شریک نماید. ولى بهتر است قبل از خود براى آنان دعا کند.

×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 90/5/20 :: ساعت 1:35 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث ششم)

موانع فهم قرآن
بهر صورت لازم است کسى که مى خواهد قرآن را بفهمد موانع فهم را از بین ببرد و الا آنگونه که باید، نمى تواند از قرآن استفاده کند و حتى گاهى بعوض سود، زیان مى بیند. موانعى از قبیل :
(1)تقید به اداى دقیق حروف از مخارج آن و رعایت دقیق قواعد تجوید. این مطلب از تدبر در آیه جلوگیرى کرده و مانع فهمیدن قرآن مى شود.
(2)یکى از صفات و اخلاق رذیله سبب مى شود که قلب نتواند معانى قران را بفهمد چنانچه مفاد بعضى از آیات نیز همین است مانند:
((و خدا اینچنین بر دل هر منکر ستمکارى مهر بدبختى مى زند.)) و ((بجز کسانى که دائم رو به درگاه خدا دارند، کسى آن را نمى فهمد.))

 این صفات باعث کدورت قلب شده و مانع فهمیدن حقیقت اشیاء مى شود؛ مانند آینه اى که زنگار گرفته و شکلها را بخوبى منعکس نمى کند.
(3)اعتقاد به مطلبى باطل و درست پنداشتن آن و اعتقاد به این که خلاف آن کفر یا گمراهى مى باشد، نیز از موانع فهم است . زیرا قبل از این که قلب بتواند حق را ببیند و با آن روشن بشود، آن را کفر پنداشته و آن را توجیه و تاءویل مى کند. و تا زمانى که چنین تعصب باطلى در شخص باشد، هیچگاه توانایى رسیدن به حق را نخواهد داشت .
(4)هنگام تفسیر آیه تفسیر ظاهر و آشکارى را ببیند و خیال کند تمامى مراد آیه همین است و برداشتى غیر از این ، تفسیر براءى و حرام مى باشد.
زمانى که خواننده قران حقیقت و بزرگى قرآن را دریافت ، باید در آیات او تدبر کند و وقتى تدبر کرده و موانع فهم را از سر راه برداشته و در صدد فهمیدن آن بر آمد، طبیعتا منظور خدا در کلامش براى او، آشکار مى شود. - البته بمقدار ایمان خود - و آنگاه که از این آبشخور جامى نوشید، مست مى شود. و زمانى که از جلوه هاى معارف الهى مست شده ، قلب او از آیات مختلف ، که هر کدام اثر مخصوصى دارند، تاءثیر پذیرفته و با هر معنایى حال و سرورى براى او پیدا مى شود. به این دلیل که نگرش او به هر آیه بگونه اى است که گویا خود مخاطب آن آیه بوده ، یا براى او نازل شده و این آیه فقط براى اوست . آنگاه حالت غم یا خوشحالى ، ترس یا امیدوارى ، توکل یا خوشنودى یا یکتا دانستن خدا به او دست داده و سپس بحسب حالى که از تاثیرات قران پیدا کرده ، با پناه بردن و استعمار، اعتراف و توبه ، دعا و شکر، تسبیح و حمد نمودن و با گفتن ((لا اله الا الله )) یا ((الله اکبر)) به آیات جواب مى دهد.
زمانى که ترس او را فرا گیرد، فکر مى کند که از تمام خیرات و سعادتهایى که در آیات ، براى بندگان صالح خدا آمده محروم شده است . و در این حال براى رفع بدبختى خود به پرودگارش پناه مى برد. و هنگامى که امیدوار شد، آرزوى رسیدن به مقامات بالاى کاملین ، عارفین و مقربین را مى نامید و از خدا مى خواهد او را نیز از آنان بگرداند. و هنگامى که این تاثرات براى او کامل شد، با برکات وحى و عطایاى خداوند، یقینا ترقى کرده تا جایى که گویا خدا را مى بیند که با او سخن گفته و او را مخاطب قرار داده است و گویا با دل مى بیند که خداوند با الطافش به او خطاب و با نعمت بخشیدن و نیکى کردن با او مناجات مى کند، و در این صورت حال تعظیم ، گوش فرا دادن ، فهمیدن و حیا در او پیدا مى شود.
اگر موفق شد شکر این نعمت را آنطور که سزاوار است ، بجا آورد و با این عطیه الهى آنطور که باید، روبرو شد، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنایت مى فرماید، بگونه اى که گوینده را در سخنش و صفات او را در کلماتش مى بیند؛

چنانچه امام صادق (علیه السلام ) بنابر روایتى در ((توحید صدوق )) مى فرماید: ((خداوند در کلامش براى بندگانش آشکار مى شود، ولى آنها نمى بینند.)) در این حال او فقط متوجه گوینده است و به خود یا قرائتش یا چیزهاى دیگر ابدا توجهى ندارد.
خداوند بحق این مقام ، این مقام را به ما و جمیع مؤ منین عنایت فرماید.
و بحق اولیاى مقرب و دوستان سعادتمندش - که درود خدا بر همه آنان باد - این نعمت و حال را نصیب ما نیز بنماید.

×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 90/5/18 :: ساعت 6:33 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

 مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث پنجم)

آداب قرائت قرآن و دعا
ماه رمضان بهار دعا و قرآن است ؛ بهمین جهت بطور اختصار به شرایط واجب دعا اشاره مى کنیم ؛ زیرا بیان تفصیلى آن جاى دیگرى دارد؛ و همچنین شرایط قرائت قرآن ؛ که در اینجا براى رعایت ادب و حق تقدم قرآن ، ابتدا شرایط قرائت آن را بیان مى کنیم .
 
تدبر در قرآن
خداى متعال مى فرماید: ((افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها؛ چرا در قرآن اندیشه نمى کنند؛ یا بر دلهایشان قفلهایى است .))

 کسى که در قرآن تدبر و اندیشه مى کند باید به اندازه تدبرش معنى کلام و بزرگى آن و عظمت گوینده را فهمیده ، و در هنگام قرائت با حضور قلب بوده و در آن اندیشه نماید؛ منظور از کلام را بفهمد و موانع فهم را از بین ببرد؛ تا آنگاه اندیشه و درک او بیشتر شده و به عوالم زیبا و مقامات بالایى برسد. رعایت بعضى از امور مذکور لازم بوده و رعایت بعضى از آنها واجب نیست ، گر چه خیلى مفید و سودمند است .

  فهم معناى قرآن
منظور از فهمیدن معناى کلام خدا این است که اجمالا بداند که کنه قرآن از انوار خدا بوده و در عالمها مظاهرى دارد که این مظاهر نیز تاءثیراتى دارد.

 در عوالم آخرت صورتى مانند صورت پیامبران ، فرشتگان و بندگان صالح خدا داشته ، در این شکل سخن گفته ، در پیشگاه خداوند شفاعت کرده و شفاعت او قبول مى شود و شافعى است پذیرفته شده و راستگویى است که تصدیق شده است . در حقیقت جلوه اى از جلوه هاى خداى بزرگ است . مطالبى که درباره قرآن گفتیم همگى برگرفته از روایات اهل بیت (علیهم السلام ) بود؛ کسانى که متولى قرآن بوده و از آن جدا نمى شوند. هر چیزى در قرآن بیان شده ، و دانش آنچه بوده و خواهد بود، در آن است ؛ و نورى است که خداوند بوسیله آن کسانى را که پیرو خوشنودیش باشند به راههاى سلامتى راهنمایى نموده ، و با اذن خود آنان را از تاریکیها خارج و به راه راست هدایت مى کند؛ حتى حقیقت آن در بعضى عوالم با حقیقت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و جانشینان پاک او یکى است . چنانچه این فرمایش امیرالمؤ منین (علیه السلام ): ((انا القرآن الناطق ؛ من قرآن ناطق هستم .)) از این مطلب پرده بر مى دارد.

تمام کلام این که قرآن حقیقتى دارد. و حقیقت او بگونه اى است که این علوم به کنه شناخت آن نمى رسد. و او چنان است که خداى متعال فرموده است : ((جز دست پاکان به آن نمى رسد.)) درک حقیقت قرآن ملازم با شناخت عظمت آن و شناخت عظمت آن ملازم با درک عظمت گوینده آن است ؛

 بنابراین کسى که آن را بدینگونه شناخت ، باید هنگام تلاوت آن حضور قلب داشته و هنگام قرائت ، سعى کند در آن تدبر کرده و سعى کند منظور سخن ، اشارات و نکات قرآن را بفهمد. و بدین ترتیب به علم مبداء و معاد - که همان علم به خدا، فرشتگان ، کتابهاى او و روز قیامت و شناخت حقیقت اشیا مى باشد - که در قرآن هست دست یابد.

  از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند: اسرارى که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) با من در میان مى گذاشت از مردم نمى پوشاندم و فقط در جایى آن را کتمان مى کردم که کسى که توان فهم کتاب خدا را داشته باشد نمى یافتم .

 نمونه اى از تدبر و فهم در قرآن
اکنون بد نیست نمونه اى از تدبر و فهمیدن قرآن بیان کنیم تا براى کسانى که مى خواهند به این امر بپردازند، مفید باشد: وقتى انسان در سوره واقعه مى خواند ((افراءیتم الماء الذى تشربون ؛ آیا آبى را که مى آشامید، دیدند؟))

 مى تواند فکر خود را محدود به مزه آب نکند و درباره مطالب مختلفى پیرامون آن بیندیشد. از جمله درباره بوجود آمدن تمام اشیا از آن بیندیشد. مثلا فکر کند که آب چگونه در اشکال گوناگون دانه ، گیاه ، حیوان و انسان یافت مى شود. آنگاه درباره اجزاى انسان فکر کند، اجزاى ظاهرى مانند گوشت و استخوان و... چشم و گوش و... نیروها و اخلاق عالى و اخلاق رذیله و آثار آن در دنیا و آخرت ، تا نوبت به تفکر درباره مراتب عقلهاى خود رسیده و در مورد عقل مستفاد فکر کند و ببیند که گویا عالم کوچکى است و حتى آن را عالم بزرگى ببیند. آنگاه در تفکر خود به مبداء آب بازگشته و همانگونه که در قرآن است ، بفهمد آب از آثار رحمت خداوند بوده و نیز بفهمد که رحمت از صفات خداوند است . و بدین ترتیب آب را نعمتى از نعمتهاى خداوند بداند.

این نوع از تدبر از چیزهایى است که علم مکاشفه با آن آغاز مى شود و اگر کسى که تدبر مى کند، فکر خود را غرق در این مطلب کند شاید چیزى ببیند که این فرمایش امام صادق (علیه السلام ): ((چیزى ندیدم ، مگر این که قبل و همراه و بعد از او خداوند را دیدم .)) را تصدیق نماید.

و اگر خواننده قرآن در این موارد نیز تدبر نماید قران را بهتر خواهد فهمید:
(الف ) اندیشیدن درباره حالات پیامبران که با توجه به نزدیکى آنان به خداوند و داشتن مقام بالایى نزد او چرا این همه گرفتار بلاها و مصیبت ها بودند؛ مصیبتهایى مانند فقر، بیمارى و اذیت مردم از قبیل دروغگو خواندن ، تهمت ، دشنام ، کتک زدن و کشتن . و فکر کند که خدا چگونه آنان را با بلاها و محنتها تربیت نمود تا جایى که سرور پیامبران (صلى الله علیه و آله و سلم ) با این که حبیب خدا بود، فرمود: ((هیچ پیامبرى مانند من اذیت نشد.))

 و درباره هر کدام از این مطالب بیندیش تا موارد زیر را از آن بفهمى .

(1)بزرگى خداوند متعال را از آن بفهمى ، از این جهت که امثال این بزرگان تحت سیطره قدرت و حکمت او بودند. و او هر چه بخواهد انجام مى دهد و کسى نمى تواند از کارهاى او سؤ ال کند.
(2)متوقع نباشى که باید در مقابل طاعاتى که دارى خداوند نیز امور را طبق اراده تو در آورد.
(3)هنگامى که تو را در دنیا مبتلا به فقر و خوارى یا سایر بلاها مى کند، از فضل او ماءیوس نشوى .
(4)هیچ مؤ منى را بخاطر بلاهایى که به او رسیده شماتت نکن .
(5)هیچ مؤ منى را بخاطر ذلت و فقرى که در دنیا دارد، تحقیر نکن ؛ شاید خداوند او را بجهت بزرگواریش مبتلا کرده است .
(6)پستى دنیا را نزد خدا ببین . خود نیز آن را بزرگ ندانسته و کوچک شمار. و بخاطر از دست دادن آن غصه نخور.
(7)رو آوردن دنیا را علامت دور شدن از خدا و پشت کردن آن را علامت صالح بودن خود بدان ؛ همانگونه که به حضرت موسى (علیه السلام ) وحى شد:
((اگر فقر آمد، بگو: آفرین بر نشان صالحین و هنگامى که غنا آمد، بگو: گناهى است که مجازات آن زود آمد.))

 (ب )یکى دیگر از چیزهایى که براى فهم قرآن مفید است ، اندیشیدن درباره مجازات و حدود و تعزیراتى است که براى گناهان وضع شده است ؛ مثلا بریدن دست بخاطر دزدیدن ربع دینار که یکى از احکام الهى است ، ترس بزرگى براى عاقل بوجود مى آورد از این جهت که او هر روز گناهان قلبى و بدنى زیادى مرتکب مى شود. و اگر مجازات ربع دینار چنین باشد مجازات او با این بار سنگین چه خواهد بود!

(ج )اندیشیدن درباره اعمال و مجازات امتهایى است که نابود شده اند؛ نیز از این جمله است .

حضرت عیسى (على نبینا و آله و علیه السلام ) از عمل کسانى که گرفتار نزول عذاب شده بودند سؤ ال کردند، و خود جواب دادند :آنان دنیا را باندازه بچه اى که مادرش را دوست مى دارد، دوست داشتند. و با ترس اندکى از اهل گناه فرمانبردارى مى کردند. داراى آرزوهاى طولانى بوده و لهو و لعب آنان را غافل کرده بود.

 از یکى از آنان سؤ ال کرد چگونه هلاک شده و عذاب مى شوید؟ گفت : شب با سلامتى خوابیدیم ولى صبح در ((هاویه )) بودیم . پرسید: هاویه چیست ؟ گفت : کوهى آتشین است که تا روز قیامت بر ما افروخته مى شود. پرسید: چه گفتید و چه جوابى شنیدید؟ گفت : گفتیم : ما را به دنیا برگردان تا در آن زهد پیشه کنیم ، جواب شنیدیم : دروغ مى گویید، فرمود: عجیب است که دیگران با من سخن نمى گویند، گفت : روح الله ! فرشتگانى خشن و نیرومند بر دهان آنها دهنه اى آتشین زده اند، من در میان آنان بوده ولى از آنان نبودم ، وقتى عذاب نازل شد، من را نیز در بر گرفت ، و اکنون با تار موئى به کناره جهنم آویزانم ، نمى دانم در آن مى افتم یا از آن نجات مى یابم .
و درباره گناه ((اصحاب سبت )) و عذابشان که در ابتدا تبدیل به میمون و خوک شده و سپس هلاک گردیدند، فکر کن . آنگاه به اعمال خود بیندیش ، آیا مطمئنى که عمل تو مانند اعمال آنها نباشد؟

 امثال این تفکرات نمى گذاشت که صالحین و اولیا با اطمینان بخوابند و مى گفتند: کسى که از شبیخون مى ترسد چگونه مى خوابد! و صورت خود را هر روز چندین بار بررسى مى کردند که ببینند آیا از ستم گناهان سیاه شده یا به حال خود باقى است ؟
×××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/5/15 :: ساعت 4:44 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان


 مراقبات ماه مبارک رمضان(مبحث چهارم)

فضیلت ماه رمضان
درباره فضیلت این ماه و گستردگى رحمت خدا در آن مطالب بسیار زیاد و فواید فراوانى در روایات آمده است - البته براى کسانى که اهل درک و شعور باشند. از قبیل :
(1 - خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را که همگى سزاوار آتش شده اند، از آتش آزاد مى کند. و باندازه تمام افرادى که در ماه رمضان آزاد نموده ، در شب آخر آن آزاد مى کند.
(2 - در شب اول ماه رمضان خداوند هر کدام از مخلوقات خود را که بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش آزاد مى کند. (و بهمین ترتیب ) تا شب آخر ماه رمضان که در این شب تعداد تمام کسانى را که در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.

سخنان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) درباره ماه مبارک رمضان
(3 - سید قدس سره در ((اقبال )) از کتاب ((بشارة المصطفى لشیعة المرتضى )) با استناد آن به ((حسن بن على بن فضال )) از امام رضا از پدرانش ، از امیرالمؤ منین - درود و سلام بر آنان - روایت نموده که حضرت فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روزى براى ما سخنرانى نمود و فرمود:

((مردم ! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است ؛ ماهى که نزد خدا برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن بهترین ساعتهاست ؛ ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده و شما را در این ماه از کسانى قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما در آن مستجاب است . پس ‍ با نیتهایى راست ، و دلهایى پاک از خدا بخواهید شما را موفق به روزه آن ، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسى است که از آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.

با تشنگى و گرسنگى خود در آن ، گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛ بزرگان خود را در آن احترام کنید؛ کوچکترها را مورد رحمت خود قرار دهید و صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حفظ کرده ، دیدگان خود را از آنچه نگاه به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست ، نگهدارید. با یتیمان مردم مهربانى کنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به درگاه خداوند از گناهان خود توبه کنید. هنگام نماز دستهایتان را با دعا بطرف بالا بلند کنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام با نظر رحمت به بندگانش نگاه کرده و هنگامى که از او بخواهند و با او مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیک مى گوید. و اگر دعا کنند، دعایشان را مستجاب مى کند.

مردم ! شما زندانى اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد کنید. پشتهایتان از گناه سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبک نمایید. بدانید خداوند به عزت خود سوگند خورده است که سجده کنندگان و نمازگزاران را عذاب نکند و در روزى که مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش نترساند.

مردم ! کسى که به مؤ من روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد کردن یک بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض کردند: رسول خدا! همه ما نمى توانیم این کار را انجام دهیم . حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرمایى . از آتش بپرهیزید گر چه با جرعه آبى .

مردم ! هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه اصلاح کند، روزى که در صراط پاها مى لغزد، جوازى بر صراط خواهد داشت . و هر کدام از شما که بر بنده و کنیز خود آسان بگیرد، خداوند در حساب بر او آسان خواهد گرفت ؛ و کسى که شر خود را در آن باز دارد، خداوند در روزى که او را ببیند غضب خود را از او باز مى دارد. کسى که یتیمى را بزرگ بدارد، خداوند در روزى که او را ببیند او را بزرگ خواهد داشت ؛ و کسى که در این ماه صله رحم کند، خداوند روزى که او را ببیند او را به رحمت خود وصل مى کند. کسى که در آن قطع رحم کند، خداوند روزى که او را مى بیند رحمت خود را از او قطع خواهد نمود. و کسى که یک نماز مستحبى بخواند خداوند براى او خلاصیى از آتش مى نویسد. و کسى که عمل واجبى انجام دهد ثواب کسى که هفتاد واجب را در ماهى غیر از این ماه انجام دهد، خواهد داشت . و کسى که در این ماه زیاد بر من صلوات بفرستد، روزى که ترازوها سبک است ، خداوند ترازوى او را سنگین مى نماید. و کسى که یک آیه از قرآن بخواند، مانند پاداش کسى که قرآن را در ماهى غیر از این ماه ختم کند، خواهد داشت .
مردم ! درهاى بهشت در این ماه باز است ، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما باز نکند؛ شیاطین هم در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما مسلط نکند.
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: برخاستم و عرض کردم یا رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست ؟ فرمودند: اباالحسن ! برترین اعمال در این ماه دورى گزیدن از حرامهاى خداى عزیز و بزرگ است . سپس گریه کرد. عرض کردم چرا گریه مى کنى رسول خدا؟ فرمود: على ! بخاطر حلال شمردن تو در این ماه است ؛ گویا با تو هستم و تو براى پروردگارت نماز مى خوانى و بدبخت ترین اولین و آخرین ، همانند ((پى کننده شتر ثمود)) ضربه اى به جلو سرت مى زند که موى صورتت با آنان رنگین مى شود.

امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: عرض کردم : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )! آیا در آن حال دینم سالم است ؟ فرمود: آرى دینت سالم است . سپس فرمود: على ! کسى که تو را بکشد مرا کشته و کسى که با تو دشمنى کند با من دشمنى نموده و کسى که به تو ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته ، زیرا تو مانند نفس من هستى روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است ؛ خداى عزیز و بزرگ مرا آفرید؛ تو را نیز آفرید و مرا برگزید! و تو را؛ من را براى پیامبرى انتخاب نمود و تو را براى امامت اختیار کرد.
بنابراین کسى که امامت تو را انکار کند پیامبرى من را انکار کرده . على ! تو وصى من ، پدر فرزندانم ، همسر دخترم و جانشین من در میان امتم در زندگى من و بعد از مرگ من هستى . امر تو امر من و نهى تو نهى من است . به کسى که مرا به پیامبرى برانگیخته و مرا بهترین مردم قرار داد، قسم مى خورم که تو حجت خدا بر خلق او و امین او بر رازش ، و جانشین او در میان بندگانش مى باشى .))

(4 - از رساترین بشارتهایى که درباره ماه رمضان وارد شده ، نفرین پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر کسى که در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا که فرمود: ((کسى که ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.)) زیرا این نفرین با توجه به این که او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود - با توجه به این که رحمتى براى جهانیان است - مسلمانى را، گر چه گناهکار باشد، نفرین نمى کرد.

(5 - از مهمترین روایاتى که در این مورد وارد شده روایات زیادى است که درباره زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت ، گشودن درهاى رحمت ، بسته شدن درهاى آتش ، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از اول ماه تا آخر آن وارد شده است ؛ چیزى که مانند آن در هیچ ماهى نیامده است . زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده که فقط در ثلث آخر شب چنین منادیى ندا مى کند مگر در شب جمعه که از اول شب تا صبح این منادى ندا مى کند و همینطور در ماه رجب ؛ ولى در ماه رمضان این ندا از ماه آخر آن و تمام شبها و روزهایش ‍ وارد شده است .

(6 - در روایات آمده است که ماه رمضان مخصوص اجابت دعا و آیه ((ادعونى استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را)) مى باشد.
هر کدام از این فضایل ارج فراوانى نزد اهلش داشته ، با آن منت خدا را بر خود درک نموده ، با تشکر و سرور زیادى به استقبال آن رفته و از آن استفاده مى کنند ولى غافل و منکر بخاطر از بین بردن امکانات و فرصتها و سهل انگارى ، از آن کم بهره یا بى بهره است .
از بعضى نقل شده که مى گویند: به زنجیر کشیدن شیاطین در ماه رمضان فایده زیادى ندارد و گویا تصدیق این مطلب برایش مشکل بوده یا منظور از آن را نفهمیده است ؛ در حالى که این مطلب در ماه رمضان محسوس ‍ بوده و آثار آن از جهت ازدیاد عبادات و خیرات در آن ، آشکار است ؛ و کسى در آن شکى ندارد. و کسى که ماهیت شیطان را شناخته و جهت ارتباط او را با بشر و طریقه تاءثیر او را بداند، مى فهمد که صرف خوددارى از خوردنى و آشامیدنى بخصوص اگر همراه با نگهداشتن زبان از پرگویى باشد. باعث منع دخل و تصرف شیطان در دل روزه دار مى شود؛ همانگونه که در فرمایش معصومین (علیهم السلام ) به آن اشاره شده است : ((با گرسنگى مجارى او (شیطان ) را تنگ نمایید، که او مانند خون در بدن انسان جارى است .))
بهر صورت زیادى عبادات و خیرات و طاعاتى که از مردم مى بینم ، قابل انکار نیست . بله این مطلب نسبت به همه شیاطین و نسبت به جمیع مکلفها نیست . و این مطلب براى اهل آن روشن است ، چنانچه در بعضى از روایات باب صریحا گفته شده که مراد از شیاطین ، شیاطین متمرد هستند.

××××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 90/5/13 :: ساعت 7:43 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان (مبحث سوم)

درجات روزه
1-روزه عوام . این روزه با خوددارى از مبطلات روزه که فقهاء در رساله هاى خود نوشته اند، تحقق مى یابد.
2-روزه خواص . با انجام امورى که در روزه عوام گفتیم و جلوگیرى اعضاى بدن از مخالفت با خداوند، روزه خواص تحقق پیدا مى کند.
3-روزه خواص خواص . این روزه با خوددارى از امور حلال یا حرامى که انسان را از یاد خدا باز مى دارد تحقق مى یابد.
هر کدام از دو درجه دوم و سوم نیز انواع زیادى دارد. بویژه درجه دوم که انواع بیشمار آن بتعداد مؤ منین اصحاب یمین است . و حتى هر کدام از خواص ، روزه اش به گونه اى است که با روزه دیگرى فرق مى کند و ممکن است عمل بعضى از افراد درجاتى که گفتیم ، به عمل درجه بالاتر از خود نزدیک باشد.
 اقسام روزه داران
تقسیم بالا از حیث چیزهایى بود که از انجام آن خوددارى مى شود. ولى از حیث نیت روزه نیز، روزه داران به چند نوع تقسیم مى شوند:
 1-عده اى براى غیر خدا روزه مى گیرند؛ مثلا به خاطر ترس از مردم ، یا براى رسیدن به نفع آنان ، یا فقط به خاطر این که عادت مسلمین است .
2-بعضى نیز در نیت خود موارد فوق را با ترس کمى از مجازات خدا و امید به پاداش آمیخته اند.
3-عده اى فقط به خاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه مى گیرند.
4-گروهى علاوه بر نیت رهایى از مجازات و رسیدن به پاداش با روزه خود قصد رسیدن به نزدیکى و رضایت الهى را دارند.
5-دسته فقط براى رسیدن به رضایت و نزدیکى به خداوند روزه مى گیرند.

انواع تغذیه روزه داران
روزه داران به لحاظ تغذیه نیز به چند دسته تقسیم مى شوند:
الف- عده اى تغذیه آنان از راه حرام است . این گروه مانند باربرهایى هستند که بار مردم را به منزلشان مى رسانند. بهمین جهت پاداش مال صاحب غذا بوده و روزه دار فقط از گناه ظلم و غصب خود بهره مند مى گردد. و به عبارت دیگر کار این دسته مانند کار کسى است که سوار بر چهار پاى غصبى شده و خانه خدا را با آن طواف کند.
ب - عده اى تغذیه آنان شبهه ناک است ؛ که این دسته به دو گروه تقسیم مى شوند: دسته اول کسانى هستند که این مشتبه به حرام واقعى ، در ظاهر براى آنان حلال است و دسته دوم حتى در ظاهر نیز براى آنان حلال نیست .دسته اول حکم کسى را دارد که تغذیه او حلال است گرچه یک درجه از او پایینتر است . و دسته دوم حکم کسى را دارد که غذاى حرام مى خورد، گرچه یک درجه از او بالاتر است .
ج-  دسته اى تغذیه آنان حلال است ولى سفره آنان رنگین بوده ، از چند نوع غذا استفاده کرده و پرخورى مى کنند. این دسته مانند انسانهاى پستى هستند که در حضور دوست خود به کارهایى مى پردازند که اول خوشش نمى آید، و دوست انتظار دارد که آنان از چیزى جز یاد و نزدیک شدن به او لذت نبرند. چنین بنده اى لیاقت مجلس دوستان را نداشته و باید او را با چیزى که دوست دارد تنها گذاشت . و شایسته است او را بنده شکمش بدانیم نه بنده پروردگارش .
د-  عده اى نیز از دسته فوق تجاوز کرده و کارشان به اسراف و ریخت و پاش و تلف کردن رسیده ، حکم این دسته مانند کسانى است که غذایشان حرام است ؛ و بهتر است او را گناهکار بدانیم تا مطیع .
ه‍ - عده اى هم کسب و کار و هم تغذیه آنها حلال بوده و از خوشگذرانى و اسراف دور هستند؛ براى خدا تواضع کرده و در مقدار خوردنى و آشامیدنى بمقدار حلال و غیر مکروه بسنده مى کنند؛ غذاى خوشمزه نخورده و به یک خورش اکتفا نموده ؛ یا بعضى از چیزهاى زیادى و لذتها را ترک مى کنند. درجات آنان پیش پروردگارى که مراقب تلاشها و مراقبتهاى آنان است ، محفوظ مى باشد؛ شکرگزار آن بوده و پاداش آن را مى دهد. در هنگام گرفتن پاداش باندازه سر سوزنى به آنان ظلم نشده و خداوند پاداشى بهتر از عمل آنها به آنان داده و بى حساب و با فضل خود به آنان مى بخشد. و کسى نمى داند چه نعمتهاى گرانقدرى براى آنان ذخیره شده که به ذهن کسى خطور نکرده است .
انواع نیت افطار و سحرى
بلحاظ نیت افطار و سحرى نیز روزه داران به چند دسته تقسیم مى شوند:
 الف-  عده اى - مانند کسانى که بطور معمول غذا مى خورند - فقط جهت رفع گرسنگى و لذت تغذیه ، افطار و سحرى مى خورند.
ب - عده اى علاوه بر این ، استحباب و نیرو گرفتن براى عبادت را ضمیمه آن مى کنند.
ج - دسته اى هدف آنان از افطار و سحرى فقط این است که مطلوب آقا و مولایشان بوده و کمکى براى عبادت اوست . و بهمراه این نیت آداب مطلوب آن را نیز از قبیل ذکرها و چگونگى خوردن رعایت کرده و اعمال مستحبى که شامل خواندن قرآن و دعا و حمد خداست را قبل و بعد و در اثناء افطار و سحرى انجام مى دهند.
گوشه اى از آداب افطار و سحرى
از مهمترین امور در افطار و سحرى ، قبل از شروع و بعد از گفتن بسم الله ...، خواندن سوره قدر است ؛ و بهترین چیزى که قبل از افطار خوانده مى شود دعایى است که در اقبال آمده و مفضل بن عمر، آن را روایت کرده است :

((امام صادق فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: اباالحسن ! ماه رمضان نزدیک شده است ؛ قبل از افطار دعا کن ؛ جبرئیل پیش من آمد و گفت : یا محمد! کسى که در ماه رمضان ، با این دعا، قبل از افطار، دعا کند، خداوند دعاى او را مستجاب ، نماز و روزه او را قبول و ده دعاى او را مستجاب مى کند؛ گناه او را بخشیده ، غم و غصه او را از بین برده ، گرفتاریهایش را بر طرف کرده ، حاجات او را برآورده نموده ، او را به مقصودش رسانیده ، عمل او را با عمل پیامبران و صدیقین بالا برده و در روز قیامت چهره او درخشانتر از ماه شب چهارده خواهد بود. گفتم : چه دعایى است ؟ جبرئیل ! گفت : اللهم رب النور العظیم ...))

×××××××× 

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی

   



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 90/5/11 :: ساعت 3:0 عصر )
»» مراقبات ماه مبارک رمضان

مراقبات ماه مبارک رمضان

   (مبحث دوم)

با  مقدماتی که در مبحث اول مطرح شد مى توانیم به نتایج بزرگى برسیم که بعضى از آنها عبارتند از:

(الف- مى فهمیم که چرا خداوند براى میهمانش گرسنگى را انتخاب کرده است .

 نعمتى بالاتر و بهتر از نعمت شناخت ، نزدیکى و دیدار خداوند نیست و گرسنگى از راههاى نزدیک رسیدن به آن است .

 پس ‍ مى بینى که روزه تکلیف نیست بلکه خداوند به وسیله آن تو را بزرگ داشته و به خاطر واجب نمودن آن بر ما منت دارد. و بهمین جهت شکر آن واجب است . و ارزش دعوت خداوند به روزه را در کتابش ، در آیه روزه ، مى فهمى و اگر بدانى که این خطاب ، دعوت تو به سراى پیوستن به خداست ، از آن لذت برده ؛ و مى فهمى که علت واجب کردن آن کم خوردن و ضعیف کردن نیروهاست . بهمین جهت حیف مى آید که حتى در شب نیز غذا بخورى . و ممکن است علت هاى دیگر تشریع روزه را نیز درک کنى .

(ب- وقتى ارزش کارى را که از تو خواسته شده ، فهمیدى ، براى رسیدن به نتیجه خوب ، در جهت انجام درست و اخلاص در آن ، تلاش ‍ مى کنى .

(ج- هنگامى که هدف از واجب شدن روزه را دانستى ، مى فهمى که چه چیزى باعث صفا و روشنى یا تیرگى آن مى شود؛ و معنى این حدیث را مى فهمى که

((روزه فقط خوددارى از خوردنى و آشامیدنى نیست ؛ و هنگامى که روزه گرفتى ، گوش ، چشم و زبانت نیز باید روزه بگیرد.)) حتى در بعضى روایات پوست و مو نیز گفته شده .

(د- مى فهمى که شایسته نیست نیت و هدف روزه ، فقط مجازات نشدن یا بدست آوردن پاداش و بهشت و ناز و نعمت باشد؛ گرچه با روزه این دو نیز بدست مى آید بلکه سزاوار است هدف و نیت روزه نزدیکى انسان به خداوند و همسایگى و خوشنودى او باشد. و حتى از این حد نیز بالاتر آمده و خود این عمل را بخاطر این که انسان را از صفات حیوانى خارج و به صفات روحانى نزدیک مى گرداند، نزدیک شدن به خدا بداند، نه وسیله اى براى نزدیک شدن به او.

بعد از درک این مطالب با کمى تاءمل مى توانى بفهمى که هر کار یا حال یا سخنى که تو را از مقامهاى بلند حضور در درگاه خدا دور سازد، مخالف مراد مولایت از مشرف نمودن تو به این دعوت و میهمانى است . و راضى نمى شوى در خانه میهمانى این پادشاه بزرگ - که تو را با این نزدیکى و مشرف نمودن نزدیک گردانده است و عالم به نهانى هاى تو و آنچه در قلب تو مى گذرد، مى باشد - در حالى که به تو توجه دارد، از او غافل باشى . و راضى نمى شوى که از او روى بگردانى در حالى که به تو روى کرده است . عقل انسان این را از کارهاى بسیار زشت مى داند که حتى دوست حاضر نیست با دوستش چنین عملى انجام دهد؛ ولى خداوند به خاطر مداراى با بندگان آسان گرفته و تکلیف آنان را کمتر از توانائیشان قرار داده است .
بندگان خوب از این هم بالاتر رفته و با آقاى خود در مورد واجب و حرام آن گونه عمل مى کنند که شایسته حق آقایى و بندگى است ؛ و کسى را که در این مورد کوتاهى کند، پست و حقیر مى دانند.
و خلاصه این که در روزه خود به سفارشات امام صادق (علیه السلام ) عمل مى کنند:

 ((یکى از آنها این است که موقعى که روزه مى گیرى خود را نزدیک به آخرت ببین ؛ و با خضوع و خشوع و شکستگى و خوارى باش ؛ و مانند بنده اى که از مولاى خود ترسان است ، بوده ؛ دلت از عیوب ، و باطنت از حیله ها و مکرها پاک باشد؛ و خدا از هر چه غیر اوست بیزارى جوى و در روزه خود تنها خدا را سرپرست خود بدان و آنگونه که شایسته است از خداوندى که بر همه غالب است بترس ؛ و در روزهایى که روزه مى گیرى روح و بدنت را براى عمل به دستورات او و چیزهایى که از تو خواسته ، فارغ کن .))

 حضرت (علیه السلام ) سفارشات دیگرى نیز نمودند مثل حفظ اعضاى بدن از کارهایى که خداوند ممنوع کرده و مخالف خواسته اوست ، بخصوص زبان ، حتى از مجادله و سوگند راست . سپس در آخر روایت فرمود:

 ((اگر به تمام آنچه گفتم عمل کردى ، به تمام آنچه شایسته روزه دار است ، عمل کرده اى ؛ و هر اندازه از چیزهایى که گفتم کم کنى ، همان مقدار فضیلت و ثواب روزه ات کمتر مى شود.))

این سفارشها را در مورد وظایف روزه دار ببین ، و درباره اثرات آن تاءمل نما. کسى که خود را نزدیک به آخرت ببیند، قلب او از دنیا خارج شده و براى او چیزى جز تهیه توشه براى آخرت مهم نخواهد بود. همینطور اگر قلب او شکسته و خاضع و خوار باشد میلى به غیر خدا نداشته و مایه دلخوشى او کسى جز خدا نیست . و کسى که روح و بدن او غرق در یاد، محبت و عبادت خدا شده و روزه او روزه مقربین مى گردد.

 خداوند به حق دوستانش چنین روزه اى را نصیب ما بفرماید؛ گرچه یک روز در عمرمان باشد.

×××××××××

ازکتاب المراقبات آیت حق میرزاجوادآقاملکی تبریزی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 90/5/10 :: ساعت 7:10 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 32
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 1492446
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [190]
داستان وحکایت [172]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [192]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب