سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ذکر، رهنمود خردها و بیداری جانهاست . [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» فرو افتادن پرده ها!

بانگ رحیل

فرو افتادن پرده ها!

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. اَلْمَوْتُ یَکْشِفُ أَسْرارَکَ.

2. وَالْقیامَةُ تَبْلُو أَخْبارَکَ.

3. وَالْکِتابُ یَهْتِکُ أَسْتارَکَ.

4. فَإِذا أَذْنَبْتَ ذَنْباًصَغیراً فَلا تَنْظُرْ إِلى صِغَرِه وَلـکِنِ انْظُرْ إِلى مَنْ عَصَیْتَهُ!

5. وَإِذا رُزِقْتَ رِزْقاً قَلی فَلا تَنْظُرْ إِلى قِلَّتِه وَلـکِنِ انْظُرْ إِلى مَنْ رَزَقَکَ!.

اى فرزندآدم!

1. مرگ، اسرارت را آشکار مى کند.

2. و قیامت، خبرهاى پنهانى ات را فاش مى سازد.

3. و نامه اعمال و پرونده کردار، پرده هایت را مى دَرَد.

4. پس، اگر گناه کوچکى کردى; به کوچکى گناهت منگر، بلکه به [بزرگى] کسى بنگر که عصیانش کرده اى!

5. و هنگامى که رزق و روزى اندکى به تو داده شد، به کمى و اندکى آن منگر; بلکه به [عظمت] کسى بنگر که روزى ات داده است!

گناه، شوم است و چونان سمّى مهلک در شریان حیات بدْفرجام معصیت کاران، جریان مى یابد و بناى سستْ بنیان زندگى آنان را ویران مى سازد; اما قبیحترین و دهشتناکترین چهره گناه، در «جرأت و جسارت آدمى در برابر خداوند» نمایان مى شود! انسان عاصى، گویا به خداوند اعلان جنگ مى دهد و بى باکى خویش را از قهر و کیفر وى و بى شرمى خود را از خدا ابراز مى دارد و یا گویى خداوند را نابینا و یا ناتوان مى انگارد! وگر نه، چگونه است که اگر بندهاى از آفریدگان خدا و حتّى کودکى صاحب تشخیص [ممیّز] ما را بنگرد، از انجام کارهاى زشت، خوددارى مى کنیم و حیاى از او مانعمان مى شود؟!

آن زمانى که کنى قصد گناه **گر کند کودکى از دور نگاه

شرم دارى; ز گنه درگذرى **پرده عفّت خود را ندرى

شرم بادت ز خداوند جهان **که بُوَد شاهد اسرار نهان!

نقل شده است که: به امامى از امامان معصوم ـ درود خداوند بر آنان باد ـ گفته شد: شخصى به گناهى [از انحرافات جنسى ]مبتلا شده و چنان معتاد گردیده که توان ترک آن را ندارد. حال که بى اختیار و از سر اضطرار، این عمل حرام را انجام مى دهد، آیا بر او گناهى هست؟ امام(علیه السلام)پرسید: آیا در انظار مردم، و جایى که کسى او را مى بیند، نیز آن عمل حرام را مى کند؟ پاسخ دادند: نه! فقط در خلوت چنین مى کند. امام(علیه السلام)فرمود: پس مى تواند نکند! آرى، او گناهکار است و سزاوار کیفر... .

واى اگر پرده ز اسرار بیفتد روزى **فاش گردد که چه در خرقه این مهجور است

چه کنم تا به سر کوى تواَم راه دهند؟**کاین سفر، توشه همى خواهد و این ره دور است

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 94/3/27 :: ساعت 12:35 عصر )
»» ثمرات عبادت و آفات غفلت

بانگ رحیل

ثمرات عبادت و آفات غفلت

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

تَفَرَّغْ لِعِبادَتی; لـِ :

1. أَمْلاََ قَلْبَکَ غِنىً،

2. وَ یَدَکَ رِزْقاً،

3. وَ جِسْمَکَ راحَةً.

وَ لا تَغْفُلْ عَنْ ذِکْری; فـَ :

1. أَمْلاََ قَلْبَکَ فَقْراً،

2. وَ بَدَنَکَ تَعَباً،

3. وَ صَدْرَکَ غَمّاً وَ هَمّاً،

4. وَ جِسْمَکَ سُقْماً،

5. وَ دُنْیاکَ عُسْرَةً.

اى فرزندآدم!

خویشتن را براى عبادت من، فارغ البال کن و خالصانه به پرستشم بپرداز تا این که:

1. قلبت را سرشار از بى نیازى کنم.

2. و دستانت را پر از رزق و روزى نمایم.

3. و بدنت را در راحتى و آسایش قرار دهم.

و از یاد من غافل مشو; چرا که اگر از ذکر من غفلت ورزى:

1. قلبت را مملوّ از فقر و نیاز مى کنم.

2. و بدنت را به سختى و خستگى دچار مى سازم.

3. و سینه ات را پر از اندوه و تشویش مى نمایم.

4. و جسمت را بیمار مى گردانم.

5. و دنیا و زندگانى این جهانت را در تنگنا و سختى قرار مى دهم.

اگر آدمى وظیفه مند است که راه تکامل را بپوید و خویشتن را هرچه بیشتر به قله کمال، نزدیک و نزدیکتر کند; ره توشه اصلى این راه، عبادت است و ذکر خداوند. بدون پرستش و نیایش، وصول به هدف اعلاى آفرینش، ممکن نیست.

ساییدن جبین بر خاک عبودیت، در پیشگاه ربّ العالمین و سرودن سرودهاى عاشقانه و نغمه هاى عارفانه و سپردن سر و جان به خداى سبحان، شیوه مستمر سالکان و عارفان است; همانان که هدف آفرینش انسان را دریافته اند و به یقین عقلى و قلبى دانسته اند که غناى نفس و حیات خجسته و آسایش حقیقى در گرو سرسپارى به بارگاه ربوبى خداوند است و بس، و به وضوح پى برده اند که عبودیت خالصانه، سعادت جاودانه دو جهان را ثمر مى دهد.

اوقات خوش آن بود که با «دوست» به سر رفت **باقى همه بى حاصلى و بى خبرى بود!

و از سویى دیگر، غفلت و یا تغافل از یاد پروردگار و دل ندادن به عبادت او، پدیدآورنده هر گونه تباهى است; فقرجان، آشفتگى روان، اندوه جانکاه، تنگى زندگى، حِرمان لذّت اُنس بامحبوب، عدم وصول به منزلت منیع آدمیّت... و سرانجام: محروم ماندن از نعمت معنویت و حیات طیّبه دو جهان.

پناه بر خداى رحمان، از شرّ هواى نفس و شیطان، و حِرمان از سعادت دو جهان!

دامْ سخت است، مگر یار شود لطف خدا**ورنه آدم نبَرد صرفه ز شیطان رجیم

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 94/3/23 :: ساعت 2:11 عصر )
»» ناهمگونى درون و برون

بانگ رحیل

ناهمگونى درون و برون

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. کَمْ تَقُولُ: «اللّهُ! اللّهُ!» وَ فی قَلْبِکَ غَیْرُ اللّهِ؟!

2. وَ لِسانُکَ یَذْکُرُ اللّهَ وَ تَخافُ غَیْرَ اللّهِ وَ تَرْجُو غَیْرَ اللّهِ; وَ لَوْ عَرَفْتَ اللّهَ، لَما أَهَمَّکَ غَیْرُ اللّهِ.

3. وَ تُذْنِبُ وَ لا تَسْتَغْفِرُ.

4. فَإِنَّ الاْ ِسْتِغْفارَ مَعَ الاِْصْرارِ، تَوْبَةُ الْکاذِبینَ.

5. وَ مارَبُّکَ بِظَلاّم لِلْعَبیدِ.

اى فرزندآدم

1. چقدر «اللّه! اللّه!» مى گویى، در حالى که در قلبت غیر اللّه است؟!

2. و زبانت اللّه مى گوید، و تو از غیر خدا مى ترسى و به غیر خداوند امید مى بندى; و اگر اللّه را مى شناختى، از غیر خدا واهمه نمى داشتى و به غیر او اهتمام نمى ورزیدى.

3. و گناه مى کنى و استغفار [و توبه راستین] نمى نمایى.

4. پس، راستى که استغفار و توبهاى که همراه با پافشارى بر گناهان و ادامه معاصى باشد، «توبه دروغگویان» است.

5. و [بدان که] پروردگارت،ستم کننده بر بندگان نیست [بلکه با مؤمنان و صالحان، به لطف و عنایت عمل مى کند و توبه گران راستین را مى بخشاید و پاداش مى دهد; و امّا نامؤمنان و ناصالحان را کیفر مى دهد و توبه کنندگان دروغین را نمى بخشاید].

از شگفتیهاى احوال آدمیان این است که بیشترین نیرنگ را با کسى مى بازند که هیچ نیرنگى در او کارساز نیست! خداوند از خود ما به احوال و افکار و کردارمان آگاهتر است و پیش از آن که انگیزهاى در اندیشه مان صورت پذیرد و هدفى در فکرمان ترسیم گردد، او بدان آگاه است. آفریدگار علیم،از خفایاى درونمان و امواج اندیشه هامان و مکنونات دلهامان، داناتر از خودمان است; پس، ما را چه مى شود که با او از درِ مکر در مى آییم؟! آیا خُدعه ورزى با خداوند و «خدا فریبى»، عین «خودفریبى» نیست؟!

گوئیا باور نمى دارند روز داورى **کین همه قلب و دغل در کار داور مى کنند!

 

هرگاه فرصتى بیابیم ـ اگر بیابیم ـ و در ژرفناى وجود خویش به کاوش بپردازیم ـ اگر بپردازیم ـ به وضوح وبا تعجّب و تأسّف در مى یابیم که بسیارى ازگفتار و کردارمان ـ که به ظاهر، خدایى رنگند ـ به واقع، نیرنگ آلودند و یا ریا اندود!

آیا اگر «بُهلول»ى یافت شود و ناممان را از سَرْ دَرِ مسجدى ـ که به ظاهر براى خدا بنا کردهایم ـ حذف کند و نام دیگرى بر آن نهد، برنمى آشوبیم؟!

آن که چو پسته دیدمش همه مغز**پوست بر پوست بود همچو پیاز

پارسایانِ روى در مخلوق **پشت بر قبله مى کنند نماز!

و اگر ناممان را از کتاب و مقاله اى که نوشته ایم، پاک کنند، برمى تابیم؟! و اگر براى عمل خیرى که انجام داده ایم، ستایشمان نکنند، مردم را ناسپاس و قدرناشناس نمى خوانیم؟! و یا از کسى که به او خدمتى کرده ایم، توقّع تعظیم و تقدیر نداریم؟! و آیا در باب احقاق حق و ابطال باطل، قلبمان از خوف غیر خدا نمى لرزد و به غیر خدا امید نداریم؟! و آیا در مراعات حقوق و حدود الهى، تنها مرزبان حرمت مرزهاى الهى هستیم و مصلحت اندیشیه اى فضیلت سوز، ما را به چشم پوشى از حق و بى حرمتى به حریم خداوندى وا نمى دارند و هرگاه حقّى را ـ آگاهانه و یا ناخودآگاه ـ ضایع کردیم و یا به کسى ستمى روا داشتیم، زبان به اعتراف مى گشاییم و به جبران مى پردازیم؟! ... و سرانجام، آیا آن گاه که طاعتى از طاعات خداوند را ترک کردیم و یا معصیتى از معاصى وى را مرتکب شدیم، به توبهاى جدّى ـ فراتر از استغفار زبانى، که البته آن هم لازم است و جبرانى از سر صدق و اخلاص، اقدام مى کنیم؟!...

«راجِعُوا إِلى أَنْفُسِکُمْ فَخاطِبُوها :

به جانهایتان بازگردید و آنها را به مخاطبه و محاکمه بخوانید»!

بس کن این یاوه سرایى، بس کن **تا به کىْ خویش ستایى؟ بس کن

مخلصان لب به سخن وا نکنند**بر کَن این ثَوبِْ ریایى، بس کن

تو خطا کارى و حق آگاه است **حیله گر! زهد نمایى بس کن

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/21 :: ساعت 1:15 عصر )
»» اوصاف ستوده

بانگ رحیل

اوصاف ستوده

خداوند رحمان به مردمان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. هَلْ أَدَّیتُمْ فَرائِضی کَما أَمَرْتُکُمْ؟

2. وَ هَلْ واسَیْتُمُ المَساکینَ بِأَموالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ؟

3. وَ هَلْ أَحْسَنْتُمْ إِلى مَنْ أَساءَ إِلَیْکُمْ؟

4. وَ هَلْ عَفَوتُمْ عَمَّنْ ظَلَمَکُمْ؟

5. وَ هَلْ وَصَلْتُمْ مَنْ قَطَعَکُمْ؟

6. وَ هَلْ أَنْصَفْتُمْ مَنْ خانَکُمْ؟

7. وَ هَلْ کَلَّمْتُمْ مَنْ هاجَرَکُمْ؟

8. وَ هَلْ أَدَّبَتُمْ أَوْلادَکُمْ؟

9. وَ هَلْ سَأَلْتُمُ الْعُلَماءَ مِنْ أَمرِ دینِکُمْ وَ دُنْیاکُمْ؟

10. فَإِنّی لاأَنْظُرُ إِلى صُوَرِکُمْ وَلاإِلى مَحاسِنِکُمْ وَ لـکِنْ أَنْظُرُ إِلى قُلُوبِکُمْ وَ أَعْمالِکُمْ وَ أَرْضى مِنْکُمْ بِهذِهِ الْخِصالِ.

اى فرزندان آدم!

1. آیا واجبات مرا همان گونه که فرمانتان دادم، انجام دادید؟

2. و آیا به وسیله مالها و جانهاتان با بینوایان به مساوات و برابرى رفتار کردید؟

3. و آیا به کسى که با شما بدرفتارى کرد، نیکى کردید؟

4. و آیا کسى را که[از سر نادانى] به شما جفا کرد، بخشیدید؟

5. و آیا با کسى که[از سر غفلت و جهل] از شما پیوند برید، پیوستید؟

6. و آیا با کسى که به شما خیانت کرد، به انصاف رفتار کردید؟

7. و آیا با کسى که به شما قهر ورزید، سخن گفتید[وبا او از در آشتى درآمدید]؟

8. و آیا فرزندانتان را [به نیکى] ادب کردید؟

9. و آیا از عالمانِ [راستین] درباره مسائل دین و دنیاتان پرسیدید؟

10. پس [آگاه باشید که] من به صورتها و خوبیهاى ظاهرى تان نمى نگرم; بلکه به دلها و کردارتان مى نگرم، و به این اوصاف ستوده و رفتار پسندیده [که بیان شد] از شما خشنود و راضى مى شوم.

عقیده وایمان، بدون رفتار و کردار پسندیده و اوصاف ستوده، همانند «روح بى جسم» است; همچنان که کردار و اوصاف نیکوى بدون عقیده و ایمان نیز، به سان «جسم بى روح» است.

در جاىْ جاى قرآن کریم، واژگانِ «ایمان» و «عمل صالح»، توأمان آمده اند; هرگاه سخن از ایمان و مؤمنان به میان آمده است، عمل و صالحان نیکوکردار نیز در پى آن نمایانند.

از آفتهایى که همواره گریبانگیر پیروان ادیان الهى بوده و هست، «یکسونگرى» و «یکسو گرایى» است; گرفتن یک جانب و رهانیدن جانب دیگر، پذیرش یک بعد و طرد بعد دیگر...

اسلام و همه ادیان الـهى ـ که تمامى ادیان، همانا اسلامند ـ آن گاه سعادتى فراگیر را ثمر مى دهند که همه قوانین و ابعاد و اجزایشان، بى تحریف و تخریب، مراعات گردند.

دل از اغیار خالى کن چو قصد کوى ما دارى **نظر بر غیر مگشا چون هواى روى ما دارى

ارجمندترین ثمره این مراعات همه جانبه، «انسان کامل» است و والاترین هدف انسان کامل، جلب رضاى خداوند است و تقرّب به آن ذات اقدس ـ جَلَّ وَ عَلا ـ .

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 94/3/20 :: ساعت 11:46 صبح )
»» «انسان»; خداگونه اى بى همتا

بانگ رحیل

«انسان»; خداگونه اى بى همتا

خداوند سبحان به انسان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. أَنَاغَنیٌّ لاأَفْتَقِرُ;أَطِعْنی فی ماأَمَرْتُکَ،أَجْعَلْک َغَنیّاًلا تفْتَقِرُ.

2. ... أَنَاحَیٌّ لاأَمُوتُ;أَطِعْنی فی ماأَمَرْتُکَ،أجْعَلْکَ حَیّاً لا تَمُوتُ.

3. أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ;أَطِعْنی فی ما أَمَرْتُکَ، تَقُولُ لِلشَّىْءِ کُنْ فَیَکُونُ.

اى فرزندآدم!

1. من بى نیازى هستم که هرگز فقیر نمى شوم; مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن،تا چنان بى نیازت کنم که فقیر نشوى.

2. ... من زنده اى هستم که هرگز نمى میرم; مرا در آنچه به تو امر کرده ام اطاعت کن، تا چنان زنده ات بدارم که هرگز نمیرى.

3. من [هرگاه به پدید آمدن چیزى اراده کنم] به هر چه بگویم «ایجاد شو»، بى درنگ ایجاد مى شود; مرا در آنچه به تو امر کرده ام، اطاعت کن [تا نیرویى دهمت که] به هرچه بگویى «ایجاد شو»، ایجاد گردد!

گوهر اصیل وجود آدمى، «خداوَش» است. روح او نفحه اى از نَفَحات الهى است. نیرویى از قدرت بى انتهاى خداوند در وجود وى به ودیعت نهاده شده است. کرامت و منزلتى که آفریدگار به این آفریده برگزیده خویش عطا فرموده، به هیچ یک از آفریدگان دیگر نبخشیده است. آفاق وسیعى را که براى تکامل و بالندگى، پیشِ روى آدمیان گشوده، براى هیچ کدام از موجودات هستى نگسترده است. راه هایى «از اوج آسمان» را که به روى انسان باز کرده، حتى بر فرشتگان نیز نگشوده است; حتى بر ملائک مقرّب خویش، مانند جبرئیل امین! مگر نه آن است که جبرئیل، در سفر معراج، نتوانست پیامبر اکرم(ص) را تا پایان سفر همراهى کند و دنباله سفر را پیامبر به تنهایى پیمود؟

«رسد آدمى به جایى که به جز خدا نبیند»!

اما این منزلت رفیع، به گزاف، به آدمى عطا نشده است، بلکه بهایى ارجمند مى طلبد. و آن بها، «عبودیّت» است; پرستشى ناب، حفظ پیوند با خداوند، سر به فرمان پروردگار بودن، حرمت حریم کبریایى خداوند را پاس داشتن... و آن گاه است که «انسان»، مظهر شوکت «خداى سبحان» مى شود و نیرو و فیض خداوند، در وجود او تجلّى مى یابد و جلوه گاه اَسماى حُسناى الهى مى گردد و جوهره «عبودیّت» که همانا «ربوبیّت» است، در وجود وى جلوه گر مى شود:

«اَلْعُبُودیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْه ُهَا الرُّبُوبیَّةُ:

بندگى خداوند، گوهرى است که مغز و باطنش، خداگونگى است.»

گَر به «خود» آیى، به «خدایى» رسى!

یک لحظه کسى که با تو دمساز آید**یا با تو دمى همدم و همراز آید

از کوى تو گر سوى بهشتش خوانند**هرگز نرود، و گر رود باز آید!

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 94/3/18 :: ساعت 8:31 صبح )
»» ریاضت و معرفت

بانگ رحیل

ریاضت و معرفت

خداوند سبحان به انسان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. تَوَرَّعْ; تَعْرِفْنی.

2. وَ تَجَوَّعْ; تَرَنی.

3. وَاعْبُدْنی; تَجِدْنی.

4. وَتَفَرَّدْ; تَصِلْنی.

اى فرزندآدم!

1. پارساباش و از حرامها دورى گزین، تامرا بشناسى و به من معرفت یابى.

2. و گرسنگى بکش [و از پرخورى بپرهیز] تا مرا ببینى [و به معرفت شهودى برسى].

3. و مرا عبادت کن، تا مرا بیابى.

4. و تنهایى گزین [و از درآمیختن فراوان با مردمان بپرهیز] تا به من برسى.

پا فرانهادن از مرزهاى ممنوع الهى و آلودن دست و دل و اندام به گناهان و آلودگیها، پردهاى ضخیم در برابر بصیرت آدمى مى افکند و غبارى غلیظ در مقابل دیده عقل و قلب او مى پراکند و بینش وى را به انحراف مى کشاند; به گونه اى که حصول معرفت و وصول به سعادت را برایش دوردست و یا دست نایافتنى مى کند.

 

از «حرامها» که بگذریم، ارتکاب «مکروهها» و نیز افراط در پاره اى از «مباحها» هم ناهمواریهایى در مسیر تکامل انسان پدید مى آورند; پرخورى، پرخوابى، درآمیختن فراوان با مردمان، سخن گفتن فراوان، کم ارج نهادن به عبادت و نیایش و مناجات با خداوند، از این قبیلند.

همچنان که دستیابى به گوهرهاى ارزشمند، بهایى گران مى خواهد، وصول به مقامهاى ارجمند معنوى و انسانى نیز مجاهدتى ستُرگ مى طلبد. «بهشت را به بها دهند، نه به بهانه»!

بى پروایى و بى مبالاتى در حرامها و مکروهها و حتى مباحها و برآوردن خواهشهاى بى حدّ و حصر غرائز لجام گسیخته کجا، و رسیدن به مقامهاى عالى معنوى و تحصیل بصیرت و معرفت کجا؟!

صلاح کار کجا و من خراب کجا؟**ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!

* * *

پر خور و پر خواب و پر گو و جلیس** این و آن لا جَرَم با جهل و غفلت هست دائم همعنان!

* * *

کاشکى از غیر تو آگه نبودى جان من **خود ندانستى به جز تو جان معنا دان من

هر چه بینم غیر رویت، نور چشمم کم شود**هر کسى را ره مده اى پرده مژگان من!

*****

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 94/3/15 :: ساعت 11:45 صبح )
»» گواهان آدمیان

بانگ رحیل

گواهان آدمیان

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1.مَلا ئِکَتی یَتَعاقَبُونَ بِالَّیْلِ وَالنَّهارِ لِیَکْتُبُوا عَلَیْکَ ما تَقُولُ وَ تَفْعَلُ مِنْ قَلیلِکَ وَکَثیرِکَ.

2. فَالسَّماءُ تَشْهَدُ بِما رَأَتْ مِنْکَ.

3. وَالأَْرْضُ تَشْهَدُ عَلَیْکَ بِما عَمِلْتَ عَلى ظَهْرِها.

4. وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ یَشْهَدْنَ عَلَیْکَ بِما تَقُولُ وَ تَفْعَلُ.

5. وَ أَنَا مُطَّلِعٌ عَلى مَخْفیّاتِ خَطَراتِ قَلْبِکَ.

6. وَ لا تَغْفَلْ عَنْ نَفْسِکَ.

7. فَإِنَّ لَکَ فِی الْمَوْتِ شُغْلٌ شاغِلٌ.

8. وَ عَنْ قَلیل أَنْتَ راحِلٌ.

9. وَ کُلُّ ما قَدَّمْتَهُ مِنَ الْخَیْرِ وَالشَّرِ حاصِلٌ بِلا زیادَة وَ نُقْصان.

10. وَ تَسْتَوفی غَداً ما کُنْتَ فاعِ.

اى فرزندآدم!

1. فرشتگانم [که مأموران منند]، شب و روز در پى تواَند و مراقب اعمال تو، تا آن چه را مى گویى و انجام مى دهى، چه کم و چه زیاد، بنویسند.

2. و آسمان ـ نیزـ آنچه از تو ببیند، شهادت مى دهد.

3. و زمین ـ هم ـ به آنچه روى آن انجام مى دهى گواهى مى دهد.

4. و خورشید و ماه و ستارگان ـ نیزـ بر گفتار و کردارت گواهند.

5. و من ـ خود ـ بر اندیشه هاى پنهانى قلبت آگاهم.

6. و [اکنون که چنین است و گواهان گوناگون احاطه ات کرده اند و همگى مراقب تواَند، پس] خودت ـ نیزـ از خویشتن غافل مباش.

7. زیرا مرگ [در پیش است] و گرفتارى فراوان در انتظار تو است [و به توشه بسیار نیازمندى].

8. و هنگامه کوچ و رحلت تو نزدیک است.

9. و آنچه را از پیش فرستاده اى، چه نیکى و چه بدى، بى کم و کاست، آماده است.

10. و فردا[در آینده اى نزدیک]ی آنچه را عمل کرده اى کام درمى یابى.

ما آدمیان در جهانى زندگى مى کنیم که چشمانى تیزبین و همیشه بیدار، نظاره مان مى کنند و تمامى گفتار و رفتار و کردارمان را ـ با دقت و امانتـ ثبت و ضبط مى نمایند. پدیده هاى پیرامون ما، آیت ها و مأموران خداوندند و همگى سمیعند و بصیرند و هوشمند، گرچه با نامحرمان، خاموشند:

جملهْ اجزاء، در تحرّک، در سکون **ناطقان که: «إِنّا إلَیْهِ راجِعُون.»

جملهْ اجزاءِ زمین و آسمان **با تو مى گویند روزان و شبان:

«ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم **با شما نامحرمان ما خامُشیم

خامشیم و نعره تکرارمان** مى رود تا پایتخت یارمان.»

چون شما سوى «جمادى» مى روید**آگه از جان «جمالى» کى شوید؟!

و هنگامه برپایى دادگاه عدل الهى، که پرونده هامان گشوده مى شود، حضور مى یابند و بر آنچه دیده و شنیده اند، گواهى مى دهند. و برتر از این همه، خودخداوند، نظاره گرمان است و علاوه بر اعمالمان، بر اندیشه هاى پنهان و موجه اى خفیفى که بر شیارهاى مغز و لایه هاى قلبمان مى گذرد نیز آگاه است و همه را به حساب مى آورد.

اللّه تویى، از دلم آگاه تویى **درمانده منم، دلیل هر راه تویى

گر مورچه اى دم زند اندر ته چاه **آگه زِ دَمِ مورچه در چاه تویى

به یاد داشتن این نظارت فراگیر، سبب هشیارى آدمى مى شود و او را از فرو افتادن در غفلتها و تباهی ها باز مى دارد.

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/14 :: ساعت 6:39 عصر )
»» امداد الـهى در مسیر پارسایى

بانگ رحیل

امداد الـهى در مسیر پارسایى

خداوند به آدمى مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. إِنْ نازَعَکَ بَصَرُکَ إِلى بَعْضِ ما حَرَّمْتُ عَلَیْکَ، فَقَدْ أَعَنْتُکَ عَلَیْهِ بِطَبَقَیْنِ، فَأَطْبِقْ وَ لا تَنْظُرْ.

2. وَ إِنْ نازَعَکَ لِسانُکَ إِلى بَعْضِ ما حَرَّمْتُ عَلَیْکَ، فَقَدْ أَعَنْتُکَ عَلَیْهِ بِطَبَقَیْنِ، فَأَطْبِقْ وَ لا تَتَکَلَّمْ.

3. وَ إِنْ نازَعَکَ فَرْجُکَ إِلى بَعْضِ ما حَرَّمْتُ عَلَیْکَ، فَقَدْ أَعَنْتُکَ عَلَیْهِ بِطَبَقَیْنِ، فَأَطْبِقْ وَ لا تَأْتِ حَراماً.

اى فرزندآدم!

1. اگر چشمت، براى نگاه به آنچه بر تو حرام کرده ام، با تو ستیز کرد [و خواست به نگاه حرامت وادارد،] من با دو پوشش [پلکهاى چشم ]تو را یارى کرده ام; پس، چشم فروبند و نگاه نکن.

2. و اگر زبانت براى وادارى ات به گفتن آنچه بر تو حرام کرده ام، با تو ستیز کرد، من با دو پوشش [لبها] تو را مدد کرده ام; پس، دهان فروبند و سخن مگو.

3. و اگر عضو جنسى ات براى واداشتن تو به انجام آنچه برایت حرام کرده ام، با تو به ستیز برخاست، من با دو پوشش، تو را یارى کرده ام; پس،از گناه در گذر و عمل حرام انجام مده.

آفریدگار حکیم، هریک از اعضاى بدن آدمى و هرکدام از غرایز وجودى او را بر اساس حکمت آفریده است. هر یک از اعضا در سیر تکاملى انسان، نقش مخصوصى بر عهده دارند. برخى از اعضا و غرایز، به گونه «خودکار» و بدون اختیار و دخالت آدمى، به ایفاى وظایف خود مى پردازند; اما خداوند، باز هم از سر حکمت، زمام اختیار پاره اى از غرایز و اندامهاى انسان را به دست خود او سپرده است و شیوه کاربرد صحیح آنها را نیز، به وسیله پیامبران و امامان و عقل و الهام فطرى، به وى آموخته است. این تفویض و وانهادن اختیار و انتخاب به انسان، از الطاف و إِنعام گرانقدر خداوندى به آدمى است که بسیارى از آفریدگان دیگر از آن بى بهره اند.

اعطاى این موهبت، نشان لیاقت و کرامت انسان نزد خداوند سبحان است. امّا و صد امّا که در برابر این موهبت گرانسنگِ «حق انتخاب و داشتن اختیار»، دشمنانى غدّار و پرنیرنگ در کمین نشسته اند تا آدمیان را از همین راه «انتخاب و اختیار» به انحراف و تباهى بکشانند و به انواع آلودگیها بیالا یند. ابلیس و هواهاى نفسانى و غرایز شهوانى، در جبه هاى متحّد، به مصاف انسان مى آیند و به ستیز با او برمى خیزند و به فریب وى مى پردازند و مى کوشند تا آدمى را به سوء استفاده از «اختیار خویش» وادارند.

زشتها را خوب بنماید شَرَه** نیست چون شهوت بَتَر ز آفاتِ ره

صد هزاران نام خوش را کرد ننگ ** صد هزاران زیرکان را کرد رنگ

اما خداوند رحمان، آدمى را در این میدان کارزار، بى دفاع و بدون یاور واننهاده است; بلکه براى مهار هر یک از غرایز سرکش، لجامى ویژه در دسترس او نهاده و وى را در رام کردن آنها مدد فرموده است.

دامْ سخت است،مگر یار شود لطف خدا**ورنه آدم نبَرد صرفه ز شیطان رجیم

حسابرسى و کیفر و پاداش در جهان آخرت نیز بر همین اساس است. اگر انسان، توان مهار غرایز و هوسهاى لجام گسیخته را نمى داشت و ناچار به تسلیم در برابر آنها مى بود، دیگر حساب و کتاب و کیفر و پاداش، معنا نداشت.

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( پنج شنبه 94/3/7 :: ساعت 1:31 عصر )
»» طالبان بهشت کجایند؟!

بانگ رحیل

طالبان بهشت کجایند؟!

خداوند رحمان به مردمان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. إِذا کانَتِ الْمُلُوکُ تَدْخُلُ النّارَ بِالْجَوْرِ.

2. وَالْعَرَبُ بِالْعَصَبیَّةِ.

3. وَالْعُلَماءُ بِالْحَسَدِ.

4. وَالْفُقَراءُ بِالْکِذْبِ.

5. وَالْتُجّارُ بِالْخیانَةِ.

6. وَالْحُرّاثُ بِالْجَهالَةِ.

7. وَالْعُبّادُ بِالرِّیاءِ.

8. وَالأَْغْنیاءُ بِالْکِبْرِ.

9. وَالْقُرّاءُ بِالْغَفْلَةِ.

10. وَالصُّبّاغُ بِالْغِشِّ.

11. وَ مانِعُ الزَّکاةِ بِمَنْعِ الزَّکاةِ.

فَأیْنَ مَنْ یَطْلُبُ الْجَنَّةَ؟! .

اى فرزندآدم!

1. اگر چنین است که پادشاهان و حاکمان، به خاطر «ستمگرى» به آتش جهنم مى روند،

2. و عربان، به سبب «تعصّب ورزى» و نژادپرستى،

3. و عالمان، به وسیله «حسدورزى»،

4. و فقیران، با «دروغگویى»،

5. و تاجران، با «خیانت ورزى»،

6. و کشاورزان، به خاطر «جهالت» و دانش نطلبیدن،

7. و عابدان، به سبب «ریا ورزیدن در عبادت»،

8. و ثروتمندان به وسیله «تکبّر ورزیدن»،

9. و خوانندگان کتابهاى آسمانى، با «غفلت ورزیدن» [وعدم ژرفنگرى در معانى آنچه مى خوانند]،

10. و رَنگرَزان، با «تقلّب در کارشان»،

11. و زکات نادهندگان، به سبب «ندادن زکات مالشان»،

[اگر اینان به سبب این امور و با این رفتار و کردار، به جهنم مى روند، ]پس، طالبان بهشت، کجایند [و به بهشت روندگان، کیانند]؟!

در هر گام از راههاى این جهان، دامى نهفته است، که رهیدن از آنها هشیارى و بیدارىِ هوشمندانه و زیرکانهاى مى طلبد. به سلامت رساندن «بار امانت» به مقصد نهایى، کیاست و فطانتى عظیم مى خواهد. شیطان و هواهاى نفسانى، هرکس را به گونهاى ویژه مى فریبند، و هرکس مسؤولیت و موقعیتش سنگینتر و خطیرتر باشد، دام فریبش نیز محکمتر و فریبنده تر است.

آدمى اگر به خود وانهاده شود و به دستاویزى استوار و مطمئن چنگ نزند، هلاکت و تباهى اش حتمى است; همچنان که گمراهى کودکِ راهْ ناشناس و بى راهنما.

اللّه! به فریاد منِ بى کس رس **فضل و کرمت یار منِ بى کس بس

هرکس به کسى و حضرتى مى نازد **جز حضرتِ تو ندارد این بى کس، کس

بهترین و استوارترین و مطمئنترین دستاویز و مشعل هدایت، و یا تنها راه نجات آدمیان از مهلکه ها، چنگ افکندن به دامان پر مهر خداوند است و پناه بردن به دژ استوار او. شیطان نیز اعتراف کرده که از فریفتن «مخلَصان»، ناتوان است. آنان که زیر لواى «اللّه» درآیند، از گزند تباهیها در امانند.

قدِ بلند تو را تا به بر نمى گیرم **درخت بختِ مرادم «به بر» نمى آید

مگر به روى دلاراى یار ما، ور نى **به هیچ وجه دگر، کار بر نمى آید

******

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 94/3/6 :: ساعت 12:39 عصر )
»» تمثیلهاى عبرت آموز

بانگ رحیل

تمثیلهاى عبرت آموز

خداى رحمان به آدمیان مى فرماید:

یَابْنَ آدَمَ!

1. مَثَلُ الْعَمَلِ بِلا عِلْم، کَمَثَلِ الرَّعْدِ بَلا مَطَر.

2. وَمَثَلُ الْعِلْمِ بِلا عَمَل، کَمَثَلِ الشَّجَرِ بِلا ثَمَر.

3. وَمَثَلُ الْعِلْمِ بِلا زُهْد وَخَشْیَة، کَالْمالِ بِلا زَکاة وَ الطَّعامِ بِلا مِلْح وَکَزَرْع عَلَى الصَّفا.

4. وَمَثَلُ الْعِلْمِ عِنْدَ الاَْ حْمَقِ، کَمَثَلِ الدُّرِّ وَالْیاقُوتِ عِنْدَ الْبَهیمَةِ.

5. وَمَثَلُ الْقُلُوبِ الْقاسیَةِ، کَمَثَلِ الْحَجَرِ الثّابِتِ فِی الْماءِ.

6. وَمَثَلُ الْمَوْعِظَةِ عِنْدَ مَنْ لا یَرْغَبُ فیها، کَمَثَلِ الْمِزْمارِ عِنْدَ اَهْلِ الْقُبُورِ.

7. وَمَثَلُ الصَّدَقَةِ بِالْحَرامِ، کَمَثَلِ مَنْ یَغْسِلُ الْعَذَرَةَ بِبَوْلِه!

8. وَمَثَلُ الصَّلاةِ بِلازَکاةِ الْمالِ، کَمَثَلِ الْجَسَدِ بِلارُوح.

9. وَمَثَلُ الْعَمَلِ بِلا تَوْبَة، کَمَثَلِ الْبُنْیانِ بِلا أَساس.

10. أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللّهِ؟! فلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ.

اى فرزندآدم!

1. عمل و کردارِ بدون دانش و معرفت، همانند «رعدِبى باران» است.

2. و دانشِ بدون عمل و کردار، به سان «درخت بى ثمر» است.

3. و دانشِ بدون زهد و خشیت، همچون «ثروت بى زکات و غذاى بى نمک و کِشت و کار بر سنگ صاف» است.

4. و دانشْ نزد احمق، به مانند «دُرّ و یاقوت نزد چهارپایان» است.

5. و دلهاى سخت شده و قساوت اندود، مانند «سنگِ فرورفته در آب» است. [وهمچنان که آبْ در سنگ نفوذ نمى کند، موعظه نیز در دلهاى قساوت آلود، اثر نمى بخشد.]

6. و موعظه نزد کسى که به آن میل و رغبت ندارد، چونان «ساز و آهنگ نزد مردگان» است.

7. و صدقه دادن با مال حرام، مانند «شستن مدفوع با ادرار» است!

8. و نماز بدون زکاتِ مال، همسان «بدن بى روح» است.

9. و عمل و کردار بدون توبه [و بازگشت به خداوند ]چونان «ساختمان بى پایه و اساس» است.

10. آیا مردمان از مکر و تدبیر خداوند، غفلت ورزیده و خود را از آن در امان پنداشته اند؟! پس، کسى خویشتن را از تدبیر و کیفر خداوند در امان نمى بیند، مگر مردمان زیانکار.

آیین الهى، مجموعه اى است داراى ابعاد و اجزاى گوناگون و هماهنگ. این آیین، آنگاه سعادتى جاوید و حیاتى طیّبه را به ارمغان مى آورد و پیروان خود را به زندگى خجسته رهنمون مى شود و آنان را به قلّه کمال و شهد وصال مى رساند که به همه ابعاد آن توجّه شود و تمامى قوانین آن جامه عمل بپوشند و رهروان راستین آن به مجموع اجزاى آن دل بسپارند. گرفتن پارهه ایى از اوامر و نواهى و قوانین دین و وانهادن پارهه ایى دیگر، گرچه در برخى از موارد و به همان مقدارِ أخذ شده، سودمند است، امّا نمى توان از آن انتظارى در خور داشت، و اى بسا که پاره پاره کردن دین و گرفتن برخى از آن و وانهادن بعضى دیگر، نتیجه معکوس بدهد و ره آوردى نامبارک به بار آورد.

از پیکرى «مُثله شده» و پاره پاره، چه انتظارى مىتوان داشت؟!

اى ز من دزدیده علمى ناتمام **ننگت آمد که بپرسى حال دام

هم بچیدى دانه مرغ از خرمنش **هم نیفتادى رَسَن در گردنش

دانه کمتر خور مکن چندین رفو**چون «کُلُوا» خواندى، بخوان «لاتُسْرِفُوا»!

*****

از اوج آسمان على اکبرمظاهرى



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( سه شنبه 94/3/5 :: ساعت 11:3 صبح )
<      1   2   3   4      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 188
>> بازدید دیروز: 501
>> مجموع بازدیدها: 1494420
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [190]
داستان وحکایت [172]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [192]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب