سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسی مؤمن که در جستجوی دانش از خانه اش بیرون شد و جز آمرزیده بازنگشت [امام علی علیه السلام]
قطره ای ازدریا
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نصیحت پیامبر (ص ) به زهرا (س ) و على (ع )

نصیحت پیامبر (ص ) به زهرا (س ) و على (ع )

ازازدواج حضرت زهرا (س ) با حضرت على (ع ) چندان نگذشته بود پیامبر (ص ) به دیدار آن ها آمد به آن ها مبارکباد گفت و پس از ساعاتى على (ع ) براى کارى از خانه بیرون رفت . پیامبر (ص ) به فاطمه (س ) فرمود: ((حالت چطور است ؟شوهرت را چگونه یافتى ؟))

فاطمه (س ): پدر جان شوهرم را به بهترین شوهر یافتم ولى جمعى از زنان قریش نزد من آمدند و به من گفتند: ((رسول خدا (ص ) تو را همسر یک نفر مرد فقیر و تهیدست نموده است ))

پیامبر: دخترم !نه پدرت فقیر است ، و نه شوهرت ، خداوند گنجینه هاى طلا چو نقره تمام زمین را در اختیار من نهاده است ولى من از آنها چشم پوشیدم ، و پاداشى را که در پیشگاه خدا است برگزیدم . دخترم ! اگر آنچه را که پدرت مى داند، مى دانستى دنیا در نظرت ناچیز جلوه مى کرد، سوگند به خدا در نصیحت و آموزش تو کوتاهى نکردم .شوهر تو در تقدم به اسلام و در علم و حلم از همه مقدمتر و بهتر است ، دخترم وقتى که خداوند بر سراسر زمین نگاه کرد دو مرد را برگزید یکى از آن دو را پدر تو قرار داد و دیگرى را شوهر تو.

یا بنته نعم الزوج زوجک لا تعصى له امرا :

    ((دختر عزیزم ! شوهر تو، نیکو شوهرى است همواره در همه امور، از او اطاعت کن ))

سپس پیامبر (ص ) على (ع ) را به حضور طلبید و در شاءن و مقام فاطمه (س ) مطالبى گفت ، از جمله فرمود: فاطمه (س ) پاره تن من است هر که او را برنجاند مرا رنجانده و هر کس او را شاد کند مرا شاد کرده است .امام على (ع ) در شاءن زهرا (س ) مى گوید:

    ((سوگند به خدا هیچگونه فاطمه (س ) را خشمگین و مجبور به کارى نکردم تا آن زمان که خداوند روح او را به سوى خود قبض کرد، و او نیز هیچگاه مرا ناراحت نکرد و از من نافرمانى ننمود، هر زمان به او نگاه مى کردم همه اندوهها و حزنها و رنجهایم برطرف مى شد))1

*********

پاورقی:1- بیت الاحزان ، ص 62، و 63



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( جمعه 90/12/26 :: ساعت 11:46 صبح )
»» حدیث روز

http://zibasaz.persiangig.com/pic/bism/2.gif

حدیث روز

استراحت قلب

 امام على علیه السلام :        

     مَنْ وَثِقَ بِاَنَّ ما قَدَّرَ ا للّه لَهُ لَنْ یَفوتَهُ اسْتَراحَ قَلْبُهُ؛(1)

ترجمه

هر کس اطمینان داشته باشد که آنچه خداوند برایش تقدیر کرده است به او مى رسد، دلش آرام مى گیرد.

********

پاورقی :1- غررالحکم، ح 8763 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( یکشنبه 90/12/21 :: ساعت 10:43 صبح )
»» اولین مؤمن

اولین مؤمن

 از على علیه السلام نقل شده که مى فرمود: من بنده خدا و برادر رسول خدایم من صدیق   اکبرم ، به غیر از من هر کس این دعا را بکند دروغگو و افتراگر است ، هفت سال پیش از  مردم با رسول خدا نماز خواندم .
ابن عباس می گفت : اولین کسى که با پیغمبر نماز خواند على بود.

 جابر بن عبدالله مى گفت : رسول خدا روز دوشنبه مبعوث شد و على روز سه شنبه با او نماز خواند، زیدبن ارقم میگفت : على اولین مسلمان است . مدرک کتاب الکامل ج 2 ص 37.
«على علیه السلام شش ساله بود که رسول خدا او را بخانه خود برد و مانند یگانه پسر خانواده زیر تربیت خود قرار داده تمام اخلاق و روحیات خود را در مدت چهار و پنج سال به او منتقل ساخت ، خود آن حضرت در خطبه قاصعه میفرماید: وضعنى فى حجره و انا ولد یضمنى الى صدره و یکنفنى فى فراشه و یمسنى جسده : مرا در آغوش خود قرار مى داد در حالى که من پسر بچه بودم بسینه خود مى چسباند، در بستر خود مرا جا میداد بدن شریف خود را در تماس من قرار میداد.»
با این وضع نارسا است اگر بگوییم : على ایمان آورد چون کافر نبود که ایمان بیاورد، بلکه از اول مؤمن بود، خود حضرت در خطبه چهارم نهج البلاغه میفرماید: ما شککت فى الحق مذاریته در حق شک نکردم از روزى که آنرا بمن نشان دادند .

********
عبداله بن عباس که بخاطر وسعت علم و اطلاعاتش به«حبر الامه »معروف و از شاگردان و ارادتمندان امیر المومنین علیه السلام ، مادرش ‍ لبابه کبرى بود، موقعى که رسول خدا و بنى هاشم در شعب ابوطالب محصور بودند بدنیا آمد، موقع وفات رسول خدا سیزده سال داشت و بقولى پانزده سال ، در سال 68 هجرى در طائف از دنیا رفت .
جابر بن عبداله انصارى از طائفه خزرج و یکى از بزرگان اصحاب رسول خدا و از دوستداران خاندان عصمت و طهارت بود، خدمت على علیه السلام و امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین و امام باقر علیهم السلام را درک نمود، 94 سال در دنیا عمر کرد، بسال 74 یا 77 وفات یافت . زید بن ارقم از طائفه خزرج و از سابقین در اسلام است ، در اکثر غزوات رسول اکرم شرکت داشت ، وى از علاقمندان على علیه السلام بود و در جنگ صفین شرکت کرد، بعدا ساکن کوفه شد و در آنجا خانه بنا نمود تا در سال 68 در زمان مختار از دنیا رفت .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/11/15 :: ساعت 10:30 عصر )
»» بزغاله آدم کش

 

بزغاله آدم کش

حضرت على (ع ) در ذیل خطبه اى فرمود: هنوز که دستتان از دامن من کوتاه نشده هر چه مى خواهید از من بپرسید سوگند به خدا از عده مردمى که صد نفر آنها گمراه کننده دیگران و صد نفرشان هدایت کننده آنان باشند سؤ ال نکنید جز اینکه از خواننده و رهنماى آنها که تا فرداى قیامت پایدارند اطلاع خواهم داد. مردى همانوقت از جاى برخاست پرسید: بر سر و روى من چند تار مو روئیده ؟ على (ع ) فرمود: سوگند به خدا دوست من رسول خدا (ص ) از پرسش تو به من اطلاع داد و اضافه کرد که همانا بر هر تار موى سر تو فرشته موکل است که ترا لعنت مى کند و بر هر تار موى ریش تو شیطانى موکل است که اسباب سرگردانى و بیچارگى تو را فراهم مى سازد و همانا در منزل تو بزغاله ایست که فرزند رسول خدا مى کشد و نشانه این پیشامد صحت و درستى سخن من است ...

توضیح اینکه پسر او در آن روزگار خردسال بود و تازه مى توانست بنشیند و در جریان کربلا جزو سپاهیان ابن زیاد و کشنده حضرت حسین (ع ) بود و قضیه چنان بود که حضرت على خبر داد.

******

 ارشاد شیخ مفید ص 320.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( دوشنبه 90/10/26 :: ساعت 8:27 عصر )
»» از خُم رسیده مژده..

بهاربیست                   www.bahar22.com

به مناسبت عید سعید غدیر خم

از خُم رسیده مژده که جشن ولایت است 

لبریز خم ز باده لطف و عنایت است

                                          خُمِ خانه ولایت مولا گشوده شد 

                                         ساقی ز جای خیز که وقت سقایت است

 در صحنه غدیر به فرمان کبریا 

در اهتراز پرچم شاه ولایت است

                                       آری علیّ، پسر عمّ و داماد مصطفی 

                                      شایسته ولایت و امر وصایت است

 زان چشمه زلال که جوشید در غدیر 

أنهار معرفت همه جا در سرایت است

                                     گفتار او شکوفه باغ فضیلت است 

                                      رخسار او طلیعه صبح هدایت است

 از زهد و جود و فضل و جوانمردی علیّ 

در صفحه وجود هزاران حکایت است

                                     اسلام آبرو ز دم ذوالفقار یافت 

                                    دین را نشان نصر درخشان، ولایت است [1] .

×××××  

1-شعرازدکتررسا.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/8/18 :: ساعت 7:51 عصر )
»» داستان غدیر خم

www.aksha.ir  تصاویر زیبا ساز وبلاگ

داستان غدیر خم

حضرت پیغمبر در راه برگشت به مدینه به جایی که غدیرخم نامیده می‏شد رسید. همان جایی که قبایل عرب از هم جدا می‏شدند تا به منازل خود رهسپار گردند.

در اینجا یک آیه‏ی قرآن از آسمان نازل گشت: «ای پیغمبر، آنچه که از پروردگارت به تو نازل شده (به خلق) برسان، اگر نکنی پیغام او را نرسانده‏ای، خدا تو را از شرّ مردم، حفظ می‏کند که خدا گروه کافران را هدایت نمی‏کند.» (سوره‏ی 5، آیه‏ی 66)

از معنای آیه چنین استفاده می‏شود که قبلاً مأموریت مهمی بر عهده پیغمبر بوده ولکن از فتنه و شرارت مردم می‏ترسیده تا آن را آشکار سازد.

طبق فرمان پیغمبر آنها که جلو رفته بودند ناگزیر بودند برگشته منتظر قافله‏های عقبی باشند تا به آن مکان برسند.

وقتی که تمام زوّار دور هم جمع شدند، پیغمبر گرامی بالای منبری که از جهاز شتر ساخته بودند بالا رفتند و اول شروع کردند به حمد و ستایش حضرت باریتعالی و سپس فرمودند: «آیا من از آنچه که شما بر خود حق (اختیار) دارید من بیشتر اختیار ندارم؟»

این فرمایش دلالت دارد بر آیه‏ای از قرآن کریم که می‏گوید: «پیغمبر اختیار تام دارد بر مسلمین بیش از آنچه آنها بر خود دارند.» (سوره‏ی 33، آیه‏ی 5)

تمام حاضران گفتند: «صحیح است.»

سپس پیغمبر بازوی حضرت علی را گرفت و فرمود: «اینک حضرت علی، هر که را من صاحب اختیار هستم علی (ع) هم اختیاردار او است.» سپس او به درگاه خدا دعا کرد و چنین فرمود: «پروردگارا دوست باش با کسی که او را دوست دارد و دشمنی کن با کسی که با او دشمنی کند و دست یاری ده به کسی که او را یاری کند و خوار و ذلیل کن هر که او را حقیر شمارد.»

سپس اضافه فرمود: «من و علی از یک اصل و ریشه به وجود آمده‏ایم و سایر مردم از طبیعتهای مختلف خلق شده‏اند.»

بدین وسیله حضرت علی به عنوان جانشین پیغمبر معرفی شد و تمام حاضران که بیش از یک‏صد هزار نفر بودند با او بیعت کردند. مخصوصاً عمربن‏خطّاب بیش از دیگران خوشحالی می‏کرد و مرتباً می‏گفت: «به‏به، آفرین بر تو یا علی، تو صاحب اختیار من و هر مؤمن از زن و مرد هستی.»

بیش از سیصدوپنجاه نفر از دانشمندان بزرگ [1] (سنّی) این روایت را نقل کرده‏اند و بعضی از آنها کتابهای جداگانه‏ای (درباره‏ی این موضوع) نوشته‏اند.

وقتی که تشریفات به پایان رسید آیه‏ی دیگر از قرآن این چنین نازل شد: «آن کسانی که کافر شدند از دین شما نومید گشتند، از آنها نترسید و از من بترسید و از گناهان دوری کنید. دین را برای شما به کمال آوردم (تکمیل کردم) و نعمت خویش بر شما تمام نمودم و مسلمانی را دین شما انتخاب کردم.» (5-3)

تعدادی از دانشمندان را عقیده بر این است که این آیه موقعی که آیین حج در مکه تمام شد (در حضور پیغمبر) نازل گردید اما تعدادی از علمای [2] دیگر عقیده دارند که این آیه در روز غدیرخم بر پیغمبر گرامی وحی گردید تا خواست و اراده‏ی خدا را مبنی بر تعیین و نصب امام علی به عنوان پیشوای مسلمانان بعد از رحلت حضرت پیغمبر به مردم بفهماند.

به عقیده‏ی شیعیان، امامت (خلافت بعد از پیغمبر) مقامی است الهی (خدا تعیین می‏کند) و همان طور که پیغمبران توسط خدا از بین بهترین و داناترین مردم انتخاب می‏شوند، امام هم به همین طریق بایستی میان مردان پاک و معصوم انتخاب شوند.

او باید قادر باشد تا مسایل مبهم را روشن و سؤالات علمی را که برای بحث پیش کشیده می‏شود بدون اینکه در اشتباه افتد پاسخ گوید، زیرا امامت جز کامل کننده نبوت است. بنابراین خدا بهتر می‏داند چه کسی مرد این کار است.

روایتی که در بالا گفته شد و داستان کوتاه ذیل در اثبات خلافت بلافصل امام علی بعد از پیغمبر برای شیعیان دلایل قانع کننده‏ای می‏باشد.

روزی گدایی وارد مسجد پیغمبر شد و تقاضای کمک کرد. او درخواست خود را چند دفعه تکرار نمود اما کسی التفاتی در حق او نکرد. امام علی وقتی در رکوع نماز بود با انگشت دستش اشاره‏ای فرمود تا به گدا بگوید انگشتری را از انگشتش بیرون کشد. درست همان وقت یک آیه از قرآن نازل شد: «سرپرست و صاحب اختیار شما خدا و پیغمبر خدا است و مؤمنینی که مداومت به نماز می‏کنند و در آن حال که رکوع می‏گزارند زکات می‏دهند.» [3] .

××××××

پاورقی:1- امام فخرازی درکتاب مفاتیح الغیب- امام احمدثعلبی درکتاب کشف البیان- جلال الدین سیوطی درکتاب المنصور- حافظ ابونعیم اصفهانی درکتاب حلیه الاولیاء- امام احمدحنبل درکتاب مسندوبسیاری دیگر

2- حافظ ابونعیم حسکانی درکتاب شواهدالتنزیل-سبط ابن جوزی درکتاب خواص الامه- ابوسعید سجستانی درکتاب الولایه

3- امام فخررازی درتفسیرجلدسوم،ص431- ابواسحاق ثعلبی درکتاب کشف البیان- جارالله زمخشری درکتاب کشاف ،ج1،ص422- طبری درتفسیر،ج6،ص186وبسیاری دیگر



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/8/18 :: ساعت 7:27 عصر )
»» حدیث غدیر

http://zibasaz.persiangig.com/pic/bism/4.gif

حدیث غدیر

حدثنا عبدالله حدثنی ابی‏ثنا ابوالنضر محمد بن طلحه عن الاعمش عن عطیه العوفی عن ابی‏سعید الخدری عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال: انی اوشک ان ادعی فاجیب و انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله عز و جل و عترتی کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و ان اللطیف الخبیر اخبرنی انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض فانظرونی بم تخلفونی فیهما.[1] .

«پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به زودی از سوی حق دعوت خواهم شد و اجابت می‏کنم، من در میان شما دو گوهر گرانبها بر جای می‏گذارم، کتاب خدا و عترت خویش، کتاب خدا ریسمانی کشیده از آسمان به زمین است. و عترتم اهل‏بیت من است.

خدای لطیف و دانا به من خبر داد که این دو، تا کنار حوض از یکدیگر جدا نمی‏شوند، بنگرید با آنها چگونه رفتار می‏کنید».

در برخی منابع اهل سنت «کتاب الله و سنتی» آمده است. در کنزالعمال 20 حدیث به این مضمون نقل شده [2] . که از میان آنها چهار حدیث «سنتی» یا «سنه نبیه» دارد. سه حدیث را ابوهریره نقل کرده که در یک مورد گفته:(ابونصر السجزی فی الابانه و قال غریب جدا عن ابی‏هریره). و حدیث چهارم از ابن‏عباس نقل شده است.

لیکن این دو طایفه تعارضی ندارند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کتاب خدا و عترت و سنت خود را به یادگار گذاشت و مردم را به حفظ و نگهداری از آنها توصیه نمود.

·         به تعبیر عالمان اصول، اینها دو مضمون مثبت هستند که در کنار یکدیگر قابل جمع‏اند.

نحوه‏ی استدلال به این حدیث شریف آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عترت و اهل‏بیت خود را همتای قرآن قرار داد. و فرمود آنها از یکدیگر جدا نمی‏شوند و راه نجات مسلمانان در تمسک جستن به این دو گوهر گرانبها است.

همه می‏دانند که قرآن دارای اوصافی از قبیل: نور، شفاء، رحمت، تبیان، بیان، فصل الخطاب، موعظه، هدایت و... می‏باشد، اگر همتا و قرین قرآن دارای این ویژگیها نباشد چگونه معقول و روا است که عدل قرآن قرار گیرد و راه نجات شود ؟! مگر نور با ظلمت می‏توانند صراط حق شوند ؟ مگر تبیان و بیان و قرینی که چنین نیست توان هدایت دارند ؟ مگر هادی و مضل می‏توانند هدایت کنند ؟

بنابراین از این قرین قرار دادن استفاده می‏شود که: همانگونه که کتاب الهی حجت بر خلق است، عترت و اهل‏بیت رسول‏خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز حجت بر خلق می‏باشند و کلام و فعل آنان دلیل و سند برای مسلمین است.

به طور یقین از مصادیق اهل‏بیت در این حدیث شریف، حضرت علی علیه‏السلام است که در واقعه غدیر به مقام خلافت و ولایت منصوب شد. و اگر حجیت فعل و سخن یک امام و پیشوا ثابت شد، حجیت سنت دیگر پیشوایان را می‏توان از گفته‏های او ثابت کرد. گرچه در سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نام دیگر امامان علیهم‏السلام نیز آمده است.

این فراز از حدیث از جهت محتوا و دلالت مانند این حدیث شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که: اخبرنا محمد بن عبدالله الحفید ثنا احمد بن محمد بن نصر ثنا عمرو بن طلحه القناد الثقه المامون ثنا علی بن هاشم بن البرید عن ابیه قال حدثنی ابوسعید التمیمی عن ابی‏ثابت مولی ابی‏ذر قال کنت مع علی علیه‏السلام.... قال صلی الله علیه و آله و سلم: علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.[3] . قال الحاکم: هذا صحیح الاسناد.

«پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: علی علیه‏السلام همراه قرآن است و قرآن با علی علیه‏السلام است، این دو، تا کنار حوض از یکدیگر جدا نمی‏شوند ».

×××××××

پاورقی:1-مسنداحمد،ج3،ص14و17،ج4،ص367و371- السنن الکبری،ج2،ص148وج7،ص30وج10،ص114

2- کنزالعمال،ج1،ص185-188،ش943-955وص172-173،ش870-876

3- المستدرک ،ج2،ص124



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( چهارشنبه 90/8/18 :: ساعت 7:0 عصر )
»» لقب قضم برای امام علی(ع)

لقب قضم برای امام علی(ع)

جنگ احد بود   طلحة بن ابى طلحه  قهرمان و پرچمدار غول پیکر دشمن به میدان تاخت . امام على (علیه السلام ) به میدان او رفت و درگیرى شدیدى پدید آمد و سرانجام طلحه بدست على (علیه السلام ) کشته شد. هنگامى که طلحه با (على علیه السلام ) روبرو شد فریاد زد یا قضم و به نقل دیگر گفت : یا قضیم . شخصى از امام صادق (علیه السلام ) پرسید: چرا دشمن ، على را با این لقب (قضم ) خواند؟ امام صادق (علیه السلام ) فرمود: این لقب را براى این به على (علیه السلام ) گفت .
در آغاز بعثت در مکه مشرکان به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم آزار مى رساندند ولى تا ابوطالب پدر على (علیه السلام ) همراه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم بود کسى جراءت جسارت به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را نداشت . تا اینکه مشرکان عده اى از کودکان را واداشتند تا به سوى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سنگ بیندازند. هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از خانه خود بیرون مى آمد، کودکان سنگ و خاک به طرف پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى انداختند. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از این جریان رنج آور (با توجه به اینکه موضوع به میان کودکان کشیده شده بود) به على (علیه السلام ) (که در آن زمان حدود سیزده سال داشت ) شکایت کرد.
على (علیه السلام ) عرض کرد: پدرم و مادرم به فدایت اى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم هر گاه از خانه بیرون رفتید مرا نیز با خود بیرون ببرید. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم همراه على (علیه السلام ) از خانه بیرون آمدند کودکان مشرکین ، طبق معمول خود، به سوى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سنگ انداختند. على (علیه السلام ) به سوى آنها حمله مى کرد و هر گاه به آنها مى رسید گوش و بینى و عضله صورت آنها را مى گرفت و فشار مى داد و در هم مى کوبید کودکان بر اثر درد شدید گریه مى کردند و به خانه خود باز مى گشتند، پدرانشان مى پرسیدند چرا گریه مى کنى ؟ در پاسخ مى گفتند: قضمنا على قضمنا على على (علیه السلام ) ما را گوشمال و... داد از این رو على (علیه السلام ) را به عنوان قضم یاد کردند (یعنى گوشمال دهنده و درهم کوبنده(

****** 

          پاورقی: بحار،، ج 20.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/8/7 :: ساعت 10:56 صبح )
»» زنی در نکاح فرزندش‏

 پیشگوئیهای حضرت علی(ع)

زنی در نکاح فرزندش‏

 در زمان خلافت عمر، جوانی به نزد او آمد و از مادرش شکایت کرد و ناله سر می‏داد که:

خدایا بین من و مادرم حکم کن.

عمر از او پرسید:

مگر مادرت چه کرده است؟ چرا درباره او شکایت می‏کنی؟

جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شکم خود پرورده و دو سال تمام نیز شیر داده.. اکنون که بزرگ شده‏ام و خوب و بد را تشخیص می‏دهم، مرا طرد کرده و می‏گوید تو فرزند من نیستی! حال آنکه او مادر من و من فرزند او هستم.

عمر دستور داد زن را بیاورند. زن که فهمید علت احضارش چیست، به همراه چهار برادرش و نیز چهل شاهد در محکمه حاضر شد.

عمر از جوان خواست تا ادعایش را مطرح نماید.

جوان گفته‏های خود را تکرار کرد و قسم یاد کرد که این زن مادر من است.

عمر به زن گفت:

شما در جواب چه می‏گویید؟

زن پاسخ داد: خدا را شاهد می‏گیرم و به پیغمبر سوگند یاد می‏کنم که این پسر را نمی‏شناسم. او با چنین ادعایی می‏خواهد مرا در بین قبیله و خویشاوندانم بی‏آبرو سازد. من زنی از خاندان قریشم و تابحال شوهر نکرده‏ام و هنوز هم باکره‏ام.

در چنین حالتی چگونه ممکن او فرزند من باشد؟!

عمر پرسید: آیا شاهد داری؟

زن پاسخ داد: اینها همه گواهان و شهود من هستند.

آن چهل نفر شهادت دادند که پسر دروغ می‏گوید و نیز گواهی دادند که این زن شوهر نکرده و هنوز هم باکره است.

عمر دستور داد که پسر را زندانی کنند تا درباره شهود تحقیق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفتری مجازات گردد.

مأموران در حالی که پسر را به سوی زندان می‏بردند، با حضرت علی علیه‏السلام برخورد نمودند. پسر فریاد زد:

یا علی! به دادم برس، زیرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بیان کرد. حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانید. چون بازگردانده شد، عمر گفت: من دستور زندان داده بودم. برای چه او را آوردید؟

گفتند: علی علیه‏السلام دستور داد برگردانید و ما از شما مکرر شنیده‏ایم که با دستور علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام مخالفت نکنید.

در این وقت حضرت علی علیه‏السلام وارد شد و دستور داد مادر جوان را احضار کنند. او را آوردند. آنگاه حضرت به پسر فرمود: ادعای خود را بیان کن.

جوان دوباره تمام شرح حالش را بیان نمود.

علی علیه‏السلام رو به عمر کرد و گفت:

آیا مایلی من درباره این دو نفر قضاوت کنم؟

عمر گفت: سبحان الله! چگونه مایل نباشم و حال آنکه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیده‏ام که فرمود:

علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام از همه شما داناتر است.

حضرت به زن فرمود: درباره ادعای خود شاهد داری؟

گفت: بلی! چهل شاهد دارم که همگی حاضرند. در این وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پیش گواهی دادند.علی علیه‏السلام فرمود: طبق رضای خداوند حکم می‏کنم. همان حکمی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من آموخته است.

سپس به زن فرمود: آیا در کارهای خود سرپرست و صاحب اختیار داری؟

زن پاسخ داد: بلی!

این چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختیار دارند. آنگاه حضرت به برادران زن فرمود:

آیا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختیار می‏دهید؟

گفتند: بلی! شما درباره ما صاحب اختیار هستید.

حضرت فرمود: به شهادت خدای بزرگ و به شهادت تمامی مردم که در این وقت در مجلس حاضرند این زن را به عقد ازدواج این پسر در آورده‏ام و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد که خود آن را می‏پردازم. (البته عقد صورت ظاهری داشت).حضرت فرمود: به شهادت خدای بزرگ و به شهادت تمامی مردم که در این وقت در مجلس حاضرند این زن را به عقد ازدواج این پسر در آوردم و به مهریه چهارصد درهم وجه نقد که خود آن را می‏پردازم. (البته عقد صورت ظاهری داشت).

سپس به قنبر فرمود: سریعا چهارصد درهم حاضر کن.

قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ریخت.

فرمود: این پولها را بگیر و در دامان زنت بریز و دست او را بگیر و ببر و دیگر نزد ما بر نگرد مگر آنکه آثار عروسی در تو باشد، یعنی غسل کرده برگردی.

پسر از جای خود حرکت کرد و پولها را در دامن زن ریخت و گفت:

برخیز! برویم.

در این هنگام زن فریاد زد «ألنار! ألنار!» (آتش! آتش!)

ای پسر عموی پیغمبر آیا می‏خواهی مرا همسر پسرم قرار دهی؟!

به خدا قسم! این جوان فرزند من است. برادرانم مرا به شخصی شوهر دادند که پدرش غلام آزاد شده‏ای بود. این پسر را من از او آورده‏ام. وقتی بچه بزرگ شد به من گفتند:

فرزند بودن او را انکار کن و من هم طبق دستور برادرانم چنین عملی را انجام دادم ولی اکنون اعتراف می‏کنم که او فرزند من است. دلم از مهر و علاقه او لبریز است.

مادر دست پسر را گرفت و از محکمه بیرون رفتند.

عمر گفت: «واعمراه، لولا علی لهلک عمر»- «اگر علی نبود من هلاک شده بودم.» [1] .

+++++++

پاورقی:1- بحار,ج40,ص306نقل ازداستانهای بحارالانوار,ج2,ص51



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/5/29 :: ساعت 8:17 عصر )
»» جملات پایانی تورات

جملات پایانی تورات

علی (علیه السلام) فرمود: در خاتمه ی تورات پنج جمله است که من دوست دارم هر بامداد آن را مطالعه کنم:

عالم بی عمل با شیطان برابر است، سلطان بی عدالت با فرعون یکسان است، فقیر طمعکاری که در برابر توانگران خضوع کند با سگ همانند است، ثروتی که از آن سودی نبرند با آجر مساوی است، وزنی که بدون ضرورت و احتیاج از خانه بیرون رود باکنیز هم ردیف است. [1] .

××××××

پاورقی:1- نصایح ،ص233



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صادق ( شنبه 90/5/29 :: ساعت 4:30 عصر )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حدیث روز
مثل شجره طیبه
در تفسیر مرج البحرین یلتقیان
فضایل حضرت زهرا(سلام الله علیها)
داستانهایى از زیارت عاشورا
مقامات مردان خدا
داستانهائى از علماء
فاطمه(س)بعدازرحلت پیامبر(ص)
مردى که بر قبر شیخ مى گریست
ای آخرین بهار
صلوات و درود فرشتگان
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 94
>> بازدید دیروز: 182
>> مجموع بازدیدها: 1498053
» درباره من

قطره ای ازدریا

» پیوندهای روزانه

داستانهای اصول کافی [190]
داستان وحکایت [172]
احکام بانوان [91]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه دختران [104]
احکام جوانان ونوجوانان ویژه پسران [89]
احکام روابط زن ومرد [192]
[آرشیو(6)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان(عج)[221] . حدیث روز[159] . امام علی(ع)[135] . محرم[110] . داستان دوستان[103] . امام حسین(ع)[102] . شعر[97] . رمضان[81] . امام رضا(ع)[68] . حضرت محمد(ص)[67] . امام حسن مجتبی(ع)[48] . امام صادق(ع)[43] . یَابْنَ آدَمَ![37] . پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه[34] . حضرت زهرا(س)[31] . بانگ رحیل[31] . دعاهاى قرآن[31] . دعا[28] . صلوات[21] . عکسهای دیدنی[21] . پیام امام زمان[21] . شیطان[20] . امام جواد(ع)[17] . کرامات الرضویه (ع )[16] . اعجازخوراکیها[15] . امام باقر(ع)[15] . نکته ها[14] . امام سجاد(ع)[13] . علامه حسن زاده آملى[13] . امام حسن عسکری(ع)[12] . چیستان[12] . داستانهائى از علماء[10] . درسهایی ازنهج البلاغه[10] . شیوه هاى تهاجم فرهنگى[9] . مناجات[9] . امام مهدی امتحان الهی[9] . اربعین[8] . حادثه کربلا و پیامبران الهی[8] . پیشگوئیهای حضرت علی(ع)[8] . مراقبات ماه مبارک رمضان[8] . فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات[8] . زیارت عاشورا[8] . ذکرهای شگفت عارفان[8] . نماز[8] . داستانی ازصلوات[7] . شیطان شناسی[7] . غدیر[6] . دوستی[6] . حضرت معصومه(س)[6] . آیت الله بهاءالدینی[6] . ابزارهاى تهاجم فرهنگى[6] . امام زمان[6] . وادی السلام[6] . معاد[5] . بانگ رحیل![5] . حضرت زینب(س)[5] . حکایت[5] . دانستنی ها[5] . تمثیلات[5] . حدیث[5] . ره توشه[5] . شفایافتگان[5] . فاطمه سلام الله علیها از دیده گاه قرآن[5] . عکس دیدنی[5] . ماه رمضان[5] . لطیفه[4] . کشکول[4] . مقامات مردان خدا[4] . عیدفطر[4] . عیدنوروزدرشعرامام خمینی(ره)[4] . عکس[4] . فاطمه زهرا(س)[4] . شعر میلاد حضرت ولیعصر(عج)[4] . سلمان فارسی[4] . درسهایی ازعارف کامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی[4] . پیامهاونکته های قرآنی[4] . حکایت[4] . امام هادی(ع)[4] . امام خمینی(ره)[4] . امام کاظم(ع)[4] . اعجازخوراکیها[4] . آیامی دانید[4] . مقام حضرت زینب(س)[4] . یاصاحب الزمان(عج)[4] . یاعلی ابن موسی الرضا(ع)[3] . هجران غیبت[3] . نماز باران و بلعیدن دوشیرِ در پرده[3] . کشکول[3] . استغاثه به حضرت مهدی(عج)[3] . اسراف[3] . احترام به عزاداران امام حسین(ع)[3] . حضرت ابوالفضل(ع)[3] . جواب چهل مسئله مشکل از کودکی خردسال[3] . داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا[3] . سیمای نصیحت وناصحین[3] . شوخ طبعیهای جبهه[3] . شیخ حسنعلی اصفهانی(نخودکی)[3] . شایعه[3] . فضایل حضرت زهرا[3] . شیطان درقرآن(مبحث هفتم)[3] . عیدنوروزمبارک باد[2] . فراق محبوب[2] . عیدمبعث[2] . غفلت چرا؟![2] . فضیلت ماه رمضان[2] . فرمان شگفت[2] . عکسهای دیدنی[2] . فلسفه روزه چیست؟[2] . قرآن[2] . فوکویاماوبازشناسی هویت شیعه[2] . شیطان درقرآن(مبحث دوم)[2] . عدس[2] . علل و عوامل عزت[2] . مکتب عشق[2] . مردم از نظر دعا کردن بر چند گروهند؟[2] . معجزات رسول خدا صلى اللّه علیه و آله[2] . ناله ستون مسجد[2] . قضاوتهای حضرت علی(ع)[2] . گریه امام زمان(عج)[2] . گریه پیامبر صلى الله علیه و آله ![2] . شب قدر[2] . شعر جانسوز[2] . شباهت علم اخلاق به علم طب[2] . شفاى پا[2] . شیخ مرتضى انصارى[2] . شعر-درمبعث حضرت رسول(ص)[2] . شهادت امام حسن علیه السلام[2] . سیما واهمیت روزه[2] . سرو کجا، قامت رسای ابوالفضل[2] . سفارش مؤ کّد امام زمان (عج ) به خواندن زیارت عاشورا[2] . روز پنجم محرم[2] . روز چهارم محرم[2] . روز دهم محرم[2] . روز هشتم محرم[2] . روز هفتم محرم[2] . زهر کشنده[2] . سخنى درباره نیمه شعبان[2] . زیارت عاشورا و برطرف شدن دشواریها[2] . دستورالعمل[2] . دعا از امتیازات شیعه[2] . دعاهایى که به حضرت محمد (ص) آموزش داد[2] . دعای امام صادق علیه السلام در روز آخر شعبان[2] . دعاى بندگان با کمال الهى[2] . دلیل قرآنی[2] . دیدار با مهدی در سایه قرآن[2] . دفاع ازحق[2] . دست بخشش گر[2] . دلیل اوّل معاد[2] . دو رکعت نماز حاجت[2] . روزسوم محرم[2] . روزششم محرم[2] . داستانهایى از زیارت عاشورا[2] . داستانی از صلوات[2] . حماسه عاشورا[2] . در خلوت هم از گناه بپرهیزید[2] . خاطره[2] . خطبه پیامبر گرامی اسلام(ص)درآخرماه شعبان المعظم[2] . چند گفتار از امام رضا علیه السلام[2] . چه کنم با شرم؟[2] . حدیث قدسی[2] . تلخى گوش و شورى آب چشم[2] . حد یث روز[2] . حدیث عید[2] . حضرت فاطمه(س)[2] . پیش صاحب نظران[2] . پیشنهاد ابلیس[2] . پیراهن نبوت بر تن على علیه السلام[2] . تأثیرتربیت خانوادگی[2] . تسلیم[2] . ترک جلسه به خاطر نماز[2] . تشرف آقا شیخ حسین نجفی[2] . به برکت حضرت زهرا(س)شیعه شدند[2] . پاسخ نیکی[2] . پند[2] . بهشت مشتاق حسن[2] . پر افتخارترین پیوند[2] . جمع شدن حیوانات و عزاداری آنها در کنار کوه الوند[2] . ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام)[2] . تو جان جهانی فدایت شوم[2] . توقیع حضرت ولیعصر(عج)[2] . تشرف اخوی آقاسیدعلی داماد[2] . تشریع روزه رمضان[2] . تعجب عزرائیل[2] . اسامی شیطان[2] . ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله[2] . اسلحه مسموم در توبره[2] . اشعار امام حسین علیه‏السلام[2] . اعتماد به ساقى[2] . الاکه راز خدایی[2] . آثار نیک و بد اعمال[2] . آه دل[2] . ابدال یا پیشکاران امام زمان (عجّ)[2] . آیت الله بهجت[2] . آیت الله خوشوقت[2] . آفرینش نور پیش از آفرینش خلق[2] . 1مام زمان(عج)[2] . آثارمتفاوت همنشینی باطبقات مختلف[2] . آخرین وظایف منتظران[2] . انجیر[2] . امام حسن عسکری(ع)[2] . امام حسن(ع)[2] . امام حسین (ع)[2] . امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در دیدگاه اهل سنت[2] . امام زمان (عج)[2] . آیت الله بهاء الدینی[2] . امام زمان(ع)[2] . امام کاظم(ع)[2] . اول آگاهی بعدعمل[2] . بعثت رسول خدا[2] . به ره ولای مهدی[2] . به من پناه آورید![2] . بهترین بندگان خدا[2] . بیهوده تان نیافریده ام![2] . اولین مؤمن[2] . یامهدی(عج)[2] . یونجه[2] . کرامات امام رضا علیه السلام به روایت اهل سنت[2] . کم کم غروب ماه خدا دیده می شود[2] . نکته[2] . نظراهل تسنن درباره حضرت مهدی(عج الله تعالی)[2] . مقام معظم رهبری[2] . موعودجهانی[2] . میلاد خورشید[2] . نماز لیله الرغائب[2] . نور نبوت[2] . هفته دفاع مقدس[2] . وصیت امام صادق علیه السلام به عمران بصری[2] . یاثامن الحجج(ع)[2] . نیکی به پدرومادر[2] . ویژه گیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)[2] . یا صاحب الزمان(عج)[2] . یاامام رضا(ع)[2] . یاامام صادق(علیه السلام) . یاایهاالعزیز . یاایهالعزیز . یاباقرالعلوم . یا صادق آل محمد«علیه السلام» . یا علمدارحسین(ع) . یا قابض.... . یا مولا . یاامام جواد(ع) . یا اباصالح المهدی ادرکنی . یا ایها العزیز . یا بگو نه تا به خانه ام بروم .. . یا حسن مجتبی(علیه السلام) . یا رب زغمش . یا صاحب الزمان (عج) . نکته . نماز اوّل وقت وسط جنگ . یاجوادالائمه ادرکنی . یاحسن مجتبی(ع) . یاد دادن استخاره با تسبیح به خانمی که می‏خواست از راه حرام کسب م . یاد کردى دوسویه . یادی از گذشته . یادی ازشهیدثالث . یار آمدنی است . یاران مهدى علیه السلام بیشتر کجا هستند؟ . یاعلی بن موسی الرضا(ع) . یاعلی(ع) . یافاطمه معصومه(س) . یاقدوس . یامهدی . هارون مکی . هان اى مردم! دنیا... . یَابَنی آدَمَ! . وصیت نامه رهبر انقلاب در سال 42 . وصیت های حضرب زهرا(س) . وظیفه پدران . وفات سلمان فارسی . وقتى عمر از على علیه السلام مى گوید! . ولایت و درخت انار . ولترنت افشا کرد: . وه !شگفتا از تو اى خاک اسرارآمیز! . ویژگی های حزب الله . ویژگی های شیطان . ویژگی‌های ماه رجب . ویژگیهاى حضرت معصومه (س) . ویژگیهاى دهگانه عاقل . ویژگیهای میهمانی خداوند . هدایت واقفى در خواب خفته . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا . هدف امام حسین‌(ع)درنهضت عاشورا«2» . هرکه شیدای توشد . هشت خاصّیت زمین کربلا . هشتمین اختر امامت . هشدار پروردگار! . هفت خبر داغ . هفت سرور اهل بهشت . هفت سرور وسید اهل بهشت . هفتاد و دو آذرخش . هفتاد و دو آذرخش سوزان . وادی السلام از دیدگاه روایات . وادی السلام در آستانه ظهور . وادی السلام در شب معراج . وادی السلام در عهد امیرمؤ منان (ع) . وادی السلام در عهد کهن . وادی السلام و پیشینه آن . واقعه غدیرخم . والا ترین خصلت مومن . والشمس .
» آرشیو مطالب
صادق
صادق

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
در انتظار آفتاب
عکس و مطلب جالب و خنده دار
وبلاگ هیت متوسلین به آقا امام زمان ارواحنا فداء
بلوچستان
نغمه ی عاشقی
معیار عدل
.: شهر عشق :.
بادصبا
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
منطقه آزاد
اندیشه های من
عشق
سرباز حریم ولایت
شورای دانش آموزی شهرستان
ستاره طلایی
xXx عکسدونی xXx
نمی دونم بخدا موندم
عرفان وادب
پایــــــگاه اطــــــلاع رســــــــانی قـتــــلیــــش
صدای مردم نی ریز
مناجات با عشق
نوجوونی از خودتون
یا ذوالجلال و الاکرام
* امام مبین *
درجست وجوی حقیقت
دکتر علی حاجی ستوده
طلبه ایرانی
یه غریبه
حدائق ذات بهجة
نوری ازقرآن
تنهاصراط بندگی
مؤسسه فرهگی وهنری شهیدآوینی
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری
سایت جامع دفاع مقدس
مسجدمقدس جمکران
فاطمیون قم
باشگاه شبانه
قطعه ای ازبقیع
گروه اینترنتی رهروان ولایت

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان
































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب